• وبلاگ : پري براي پريدن
  • يادداشت : در يك شب بي كلام...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عليكم . رباعي جالب و زيبايي بود. موفق باشي برادر
    دشت پر از ناله و فرياد بود
    سلسله بر گردن سجاد بود
    فصل عزا آمد و دل غم گرفت
    خيمه ي دل بوي محرم گرفت
    زهره منظومه ي زهرا حسين
    کشته ي افتاده به صحرا حسين
    ...ادامه در وبلاگ
    اربعين حسيني تسليت باد.

    سلام.

    اربعين : چهل روز سرگشتگي ، دلدادگي ...

    آن که غمت را خريد / عشرت عالم فروخت
    با خبران غمت / بي خبر از عالمند

    يک اربعين گذشت : يک اربعين رمز و راز ! يک اربعين دلدادگي ! يک اربعين عشق ، به طول چند قرن ...

    + سارا 
    هارداسان صاحب زمانيم هارداسان
    سلام... رباعي زيبايي بود

    سلام

    خيلي عالي بود

    سلام

    خيلي عالي بود

    سلام

    خيلي عالي بود

    سلام

    خوبي حاج مهدي،

    در يك شب بي كلام...صدايي آشنا

    در يك جهان بي وفا...نوري آشنا

    نظرم را جلب كرد.خوب كه توجه كردم ديدم باز همان ستاره ي نجات بود.

    التماس دعا

    کاشکي شاديمان غم نشود

    دلمان خيمه ماتم نشود

    عشق اي عشق الهي هرگز

    سايه ات از سرمان کم نشود

    از اين يكي بيشتر خوشم اومد اما انگار دير رسيدم!

    راستي سلام

    سري هم به دوستان قديمي بزنيد!

    تو در معني عميق چشمه، در مفهوم سبز سرو، در درک نواي پرنده اي که بهار را خبر مي دهد، آرميده اي. دست بر چشمانم مي کشم و بار ديگر بهتر ديدن را سعي مي کنم. اين بار آسماني مي بينم به وسعت تو آبي.

    You"re laid in powerful meaning of stream, in green meaning of pine and in feeling the voice of the bird who say about spring. I poor my hands on my eyes and again try to see better. This time I see a sky as huge as you, blue.