• وبلاگ : پري براي پريدن
  • يادداشت : تكيه گاه
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام عزيز
    زود به روز به روز شم مرديم تو خماري
    به ما سر بزن دوتا شعر جديد گذاشتم
    نظرت رو راجع وبلاگم نگفتيا

    يا زهرا...

    سلام...وقتتون بخير...

    اگر خدا نبود،ديگه تکيه گاه معني پيدا نميکرد...

    يا علي...

    راستي بعضي وقت ها به ما سر بزنيد خوشحال ميشيم .

    هنوزم لينکتون مهمون وبلاگ اقاست ...

    يا علي

    هوالحي

    سلام و عرض ادب ، عيدتون مبارک .

    حرف دل ما رو زديد ...چقد خوبه که خدا تکيه گاه آدمه ...

    چقد اين شعر انتهاي متنتون رو دوست دارم ...ممنون از انتخابتون .

    خيلي دعامون کنيد

    يا علي و يا حق

    + پژمان محمدي 

    استشمام عطر خوش بوي عيد فطر از پنجره ملکوتي رمضان گواراي وجود پاکتان


    سلام آقا مهدي

    يه خورده سعه صدر داشته باشيد نميشه كه فقط ناليد و ... بايد جلوي يه مرض با دواش اومد نه فقط شكايت كرد و منتظر بود تا مرض مريض رو از پا درآره

    هر كي بخواد ناله كن و بگه آه چه مردماني .... كه نشد . خدا همون طور كه نماز رو واجب كرده امربمعروف ونهي از منكر رو واجب كرده .

    ببخشيد ياعلي ع

    عيدتان مبارک...
    + نامه اي از خدا .پژمان محمدي 

    بخوان مرا .منم پروردگارت.خالقت از ذره اي نا چيز .صدايم کن مرا.آموزگار قادر خود را .قلم را.من هديه ات کردم.بخوان مرا.منم معشوق زيبايت.منم نزديکتر از تو به تو . اينک صدايم کن رها کن غير ما را سوي ما باز آ. منم پروردگار پاک بي همتا . منم زيبا که زيبا بنده ام را دوست مي دارم . تو بگشا گوش دل . پروردگارت با تو مي گويد تو را در بيکران دنياي تنهايان. رهايت من نخواهم کرد. بساط روزي خود را به من بسپار . رها کن غصه يک لقمه نان و آب فردا را . تو راه بندگي طي کن . عزيزا. من خدايي خوب مي دانم . تو دعوت کن مرا بر خود . به اشکي. يا خدايي ميهمانم کن. که من چشمان اشک آلوده ات را دوست مي دارم . طلب کن خالق خود را. بجو ما را تو خواهي يافت که عاشق مي شوي بر ما و عاشق مي شوم بر تو . که وصل عاشق و معشوق هم عالمي دارد .

    + پژمان محمدي 

    خدايا روزها مي گذرد و من در پيچ و خم جاده هاي زندگي گيج و مبهوت گام برمي دارم من در اين خستگي تنها به كمك كورسويي از نور اميد تو گام بر مي دارم من مي دانم كه چاره اي جز رفتن نيست و مي روم اما خدايا بدان تنها به اميد تو مي روم پس تنهايم نگذار ميدانم بنده ي غرق گناه توام اما هيهات از آن دل رحيم تو كه مرا تنها بگذارد ...


    به نامش

    سلام

    راست ميگيد اگر خدا تكيه گاه ما بنده ها نبود بد ميشد !!

    ياحق