سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانمردى آبروها را پاسبان است و بردبارى بى خرد را بند دهان و گذشت پیروزى را زکات است و فراموش کردن آن که خیانت کرده براى تو مکافات ، و رأى زدن دیده راه یافتن است ، و آن که تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت ، و شکیبایى دور کننده سختیهاى روزگار است و ناشکیبایى زمان را بر فرسودن آدمى یار ، و گرامیترین بى‏نیازى وانهادن آرزوهاست و بسا خرد که اسیر فرمان هواست ، و تجربت اندوختن ، از توفیق بود و دوستى ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد ، و هرگز امین مشمار آن را که به ستوه بود و تاب نیارد . [نهج البلاغه]

جان و دل را به فدای تو کنم خوب تر است

خرج شب های عزای تو کنم خوب تر است

شب طولانی یلداست حسین جان، هر چه...

بیشتر گریه برای تو کنم خوب تر است

....



مهدی صفی یاری ::: شنبه 92/9/30::: ساعت 2:14 عصر نظرات دیگران: نظر

هیئت های اهل بیت (ع) از همان روزهای نخستین عزاداری ها در شام  و برپا شدن خیمه های عزا در مدینه شکل گرفتند ...گاهی روضه خوان این هیئت ها امام معصوم بودند ، گاهی خواهر امام شهید ، گاهی همسر امام شهید ، گاهی دختران امام شهید...و خدا خواست این خیمه تا روز قیامت برافراشته باشد و گریه کنانش از عرش و فرش ، بر مصائب امام غریب ندبه کنند و اشک بریزند.

ذکر مصیبت اهل بیت (ع) برنامه اساسی این هیئت ها بود...گاهی محل هیئت ، خانه امام معصوم بود، گاهی خرابه بود و گاهی خیمه هایی که به عشق سید الشهدا (ع) و ائمه معصومین (علیهم السلام) تعبیه می شدند .

سالها گذشت...روضه خوانها روضه خواندند و گریه کنان بر غریبی سالار شهیدان بیشتر از همه گریه کردند ....مادرش هم گریه می کرد...ولدی قتلوک و من الماء منعوک...ولدی ذبحوک...

و روضه خوانها انگار داشتند صدای مادرش را می شنیدند و می خواندند: اگر کشتند چرا آبت ندادند....کفن بر جسم صدچاکت ندادند...

آنروزها وقتی یک روضه خوان وارد مجلس درس امام معصوم می شد ، امام به احترام ورودش تمام قد می ایستاد و در کنار خویش جلوسش می داد.

....این روزها خیلی دلم می گیرد...این روزها....امروز..همین امروز...

امروز امام معصوم (ع) در کدام خیمه گریه می کند؟ پای روضه کدام روضه خوان اشک می ریزد؟ به احترام ورود کدام روضه خوان بر می خیزد ؟ من خیلی وقت است دنبال آن خیمه می گردم ...خیمه ای که همه چیزش به خیمه ای که امام زمان (عج) در آن خیمه بر غریبی حسین (ع) گریه می کند شباهت داشته باشد....خیمه ای که امام زمان سر بر ستونش بگذارد و همراه اشک های از دیده جاری اش به امام شهیدمان سلام بدهد...

السلام علی المظلوم بلاناصر...السلام علی المغسل بدم الجراح..... السلام على الخد التّریب... السلام علی الشیب الخضیب

آقا خودتان بگویید من باید چطور روضه بخوانم که شما گریه کنید؟ چطور گریه کنم که شما روضه بخوانید؟ من هنوز نگران زخم دل عمه تان زینبم... راستی اربعین پیاده به کربلا می روید؟

 

 



مهدی صفی یاری ::: دوشنبه 92/9/25::: ساعت 10:15 صبح نظرات دیگران: نظر

دیشب بالاخره بعد از مدتها وارد هیئتی شدم که به اصرار دوستان اون هیئت می بایست خدمتشون می رسیدم ...از ابتدایین روزهای مداحی کردنم سعی کردم وارد هر مجلسی نشم و هر سبکی رو نخونم و تن به هر مدل مداحی ندم ....

توفیق بود که خدمتشون رسیدم ...بالاخره این هم یه جور حس نوکری برای اباعبدالله (ع) بود که من برای اولین بار داشتم تجربه اش می کردم ...خدا ازشون قبول کنه...

مداح هیئت که از قضا همیشه کلاس مداحی می آد و از بچه های خوب هم هستش و من هم بهش علاقه زیادی دارم چند بار عذرخواهی کرد و بعنوان درس پس دادن به بنده شروع کرد به خوندن(گرچه من اینجور درسی رو تا حالا نه خودم گذرونده بودم و نه تدریس کرده بودم)...بعد هم با اعلام آغاز برنامه هروله ، بچه ها رو دعوت کرد جلو ...بیایید که هروله جلوه ی عینی عشق به اباعبدالله هستش....

شروع شد...

یکی از بچه های دیگه ی کلاس مداحی هم همزمان با ایشون داشت (به قول خودش) حسین حسین می گفت و مهدی هم داشت ذکر هروله می خوند...بله ..بچه ها داشتن بالا پایین می پریدن و به قولی درجا می زدن و رو سر و سینه زنان حسین حسین می گفتن و یا داد می زدن و گریه می کردن...

خوب که به بچه های هیئت نگا می کردم می دیدم انگار مست شدن ...بعضی ها لباس ها رو کنده بودن ...کسایی که کمتر تو مجالس دیگه دیده بودم برای اهل بیت (ع) تو حس و حالی رفته باشن ، اونقدر هروله کردن که به حسی مشابه حس گریه و ذکر رسیده بودن...

با خودم فکر می کردم ، همه نگاه های این بچه ها بعد از مراسم به منه...منتظر عکس العمل ام هستن...خدایا من به این بچه ها چی بگم؟

در حالی که خودم صدام گرفته بود و شدیدا خسته بودم موقع دعای آخر چند خط خوندم و دعا....

حالا من موندم و یه عالمه سئوال!!!

هروله...آهنگ به ظاهر (حسین حسین) ولی کاملا شبیه نوار اکسیژن ماشین های مدل بالا و پایین سطح شهر....، من بودم و حس غریب تایید یا انکار...من بودم و احتیاط...من بودم و ....یه جور رقص هیئتی بنام هروله... من بودم و بچه هایی که هنوز نمی دونم این هروله چند نفرشون رو به مکتب صاحب این پرچم ها نزدیک کرده...من بودم و بچه هایی که هنوز خیلی هاشون ظاهرشون به این مدل نوکری نمی خورد... من بودم و این سئوال که تو این مستی هیئتی آیا کسی تو همزمانی ذکر (حسین حسین) که شدیدا به نوار های اکسیژن و دیپ دیپ های خیابونی می زد اصلا متوجه ذکر مداح اصلی می شد یا نه؟... 

من بودم و پیام هروله ...که هروله کنید تا دشمن ها از ما بترسن...

شاید من تا حالا اشتباه می کردم ...شاید بناست دشمن از طرز سینه زدن ما بترسه نه از قلم ما ، نه از فکر ما، نه از علم ما، نه از تعهد ما، نه از درک پیام حسین...

دیشب دلم می خواست در عین حالی که خیلی دوسشون دارم  از چند تا از بچه های هروله سئوالاتی بپرسم ...شاید یه کم دلم آروم می شد....اینکه مثلا تاثیر هروله روی اخلاقت چیه؟روی پوشش ات، روی نمازت؟

اگه فردا یکی بهت گفت تو هیئت که می ری چی یاد گرفتی چی جواب می دی؟ اگه ازت پرسید شفاعت امام حسین رو با قرآن برام ثابت کن چی می گی، اگه یکی گفت آیات قرآن می گن اموات صدای ما رو نمی شنون ، پس چرا حسین حسین می کنی چی جواب می گی؟اگه ازت پرسیدن کدوم یک از ائمه سگ پروری کردن که تو می خوای سگ شون بشی چی جواب می دی؟ اگه پرسیدن برای رسیدن به خیمه امام حسین (ع) تا حالا با چند نفر از اصحاب الحسین(ع) و زندگی شون و مراحل سیرشون آشنا شدی چی می گی؟ 

خدایا کمک کن حسین رو اونجوری دوست داشته باشم که دشمنان حسین نمی پسندن...

...خدایا عشق ..شور و شعور ...چقدر پیش هم قشنگن

پی نوشت: 

1-در مورد این چند خط نوشته ، هر لحظه حس کنم اعتقاداتم عوض شده و باید اصلاح صورت بدم ، می آم و عذرخواهی می کنم....

2- توصیه می کنم به مداحی های آقای سلحشور و آقای میثم مطیعی بیشتر گوش بدید((گرچه خودم کمتر توفیق گوش کردن دارم)) ... نسل جدیدی از مداحان ولایتی در راه اند...به فضل خدا

3- نظرات برخی دوستان هیئتی رو در این پست که می خونم ، ضمن اینکه از ناراحتی شون ناراحتم ، از همه شون عذر میخوام و مطالبشون رو حذف نمی کنم ...

این مطلب رو هم بخونید http://www.x-shobhe.com/shobhe/4149.html



مهدی صفی یاری ::: پنج شنبه 92/9/21::: ساعت 11:30 صبح نظرات دیگران: نظر

فرصتی پیش اومد ....داشتم مطالب سالهای قبلم رو تو وبلاگم مطالعه می کردم...پیام های دوستانی که الان از خیلی هاشون بی خبرم...چقدر اون روزها بهتر از امروز بودم...خدایا من چرا اینطوری شدم؟ دارم کجا می رم؟ چقد راحت می نوشتم ...انگار قلم دست دلم بود ...چقد بده آدم امروز حسرت دیروز رو بخوره و چقدر بدتره که فکر کنه حتما فردا هم حسرت امروز رو خواهد خورد...خدایا ...پری برای پریدن بده....آللهم آمین....رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ

 

پی نوشت: 

نقدی بر کتاب (آن مرد که همسایه چشمان من است) حقیر رو در این آدرس مشاهده کنید...

http://artsanandaj.ir/Default.aspx?page=374&section=newlistItem&mid=46217&pid=60609&ln=fa




مهدی صفی یاری ::: سه شنبه 92/9/19::: ساعت 8:42 صبح نظرات دیگران: نظر

گفت‌وگوی سایت باکین با حقیر

http://www.bakin.ir

مهدی صفی­یاری مداحی نام اشنا برای جوانان استان کردستان و مخصوصاً شهرستان سنندج است که سالیانیست با روضه­ها و نجوایش اشک ریخته اند و مانوس شده اند. نوع و شیوه مداحی ها و روضه های ایشان در طی سالیان گذشته به گونه ای تاثیر گذاربوده که حتی برادران اهل سنت نیز بسیار به ایشان علاقه مند شده و در مجالس ایشان شرکت می نمایند

مداحی را از کی شروع کردید چطور شد به این وادی پر برکت پا گذاشتید و شروع کردید؟

عرض کنم خدمت شما من اول قرائت قران می کردم تا زمان ورود به حوزه ی علمیه هم همینجوری قرائت قران می کردم اما بعد ها به واسطه دوستی با یکی از مداحان اهل بیت (ع)، حاج آقا میرزا محمدی که شاید شما بشناسید (یک یا دو سال پیش در ایام محرم برنامه شبکه چهار پخش کرد که آقای سعید حدادیان و حاج آقا میرزا محمدی در آن حضور داشتند) و با دعای خیر امام زمان خدا به من توفیق داد که قدم های کوچکی هم توی این عرصه بذارم.

در حوزه مداحی از اساتید دیگری هم بهره برده اید؟

عرض کنم کار ما طوری بود که بالاخره خودتون توی جریان هستید من تقریباً از اوایل دورهی جوانی به سنندج آمدهام و مشغول شدم، اون موقع هم اینجا چون خیلی هئیتهای رسمی نداشتیم به واسطه همین یک مقداری از درک اساتید بزرگ محروم بودم ولی خوب بالاخره با لطف خود اهل بیت با اساتید بزرگواری ارتباطهایی برقرار شد که بسیار به بنده کمک کرد؛ اوایل من به تعدادی از مداحان شعر می دادم چون خدا توفیق داده بود قبل از این که مداحی را شروع کنم بحث شعر من جدی پیگیری می کردم و چندین بار در مسابقات شعر کشوری رتبه های اول و دوم اوردم.

نظر شما در مورد سبک های جدید سینه زنی مثلاً سبک شور چیست؟

من مخالف نیستم اگر آهنگ و سبکی که به وسیلهی هنر خود مداح یا دوستان آهنگ ساز یا شاعر ساخته می شود به قول خودمون مورد نداشته باشه به نظر من مشکلی نداره ولی خودم شخصاً ترجیح می دم که مخاطب را روضه ای بار بیارم تا اهل سبک و سینه زدن های طولانی مدت، به نظر من اهمیت اول رو به روضه و محتوا بدیم سینه زنی هم انشا الله قطعاً باید در مجلس باشه اما به نظرم متن اشعار سینه زنی هم باید پرمحتوا باشد من گاهی تو مجالسی که رفتم بعضی از دوستان رو می بینم که فقط مشغول سینه زدن بودن تا سبک از دستشان در نره و خیلی متوجه نشدند محتوای روضه وشعری که مداح خوانده است چه بوده است؛ مخصوصاً شعرهایی که خوانده میشه بعداً سیدی را گوش میدادند فهمیدهاند بنده خدا چی داشته میگفته بیشر هواسشون این که سبک از دستشون در نره سینه را قاطی نکند با این چیز ها یک مقدار مشکل دارم.

صفی یاری


شما اهل مطالعه هم هستید؟ بیشتر در چه حوزهای مطالعه میکنید؟ برای روضه خوندن از چه مقتلها و کتاب هایی استفاده می کنید؟

ببین بزرگوار من توصیه نمی کنم حتماً از یک مطلب خاصی استفاده بشود البته بعضی از مقاتل ترجیح داره به مقاتل دیگه اما نظر من این است که آدم روی همه مقاتل و تحلیلهایی که از زندگی اهل بیت(ع) نوشته شده یک مروری را داشته باشه مخصوصاً نظرم این است که یک کاری بکنیم البته شاید خودم هم موفق نبودم در این ضمینه اما اسرار دارم اسرار نکنید حمتاً مداح مطالعه داشته باشه مخاطبین هم باید مطالعه داشته باشند از شما که پای روضه ما هستید مطالعه داشته باشی اگر شما خودتم بنا به فرمایشات مقام معظم رهبری مخصوصاً در ایام محرم یک مقدار مقاتل را توی خانهات مطالعه کنید لازم نیست اصلاً من روضه بخوانم به نظر من اونجا با شعر من کفایت میکند و خیلی آدم نباید در روضه خواندن اسراف کند چون سنگین است فضای روضه به نظرم ما اگر بتونیم با شعرمان با همان زمزمهها مان سبکهای که ارائه میشود حداقل روضه را داشته باشیم به نظرم بهتره و این لازمهاش این که مخاطب ما هم اهل روضه خواندن باشه که با یک اشاره مداح خودش موضوع را تا آخر درک کند اگر مخاطب ما سطح شو بالا بیاره مطمئناً مداحها هم از روضه خواندن زیاد به قول معروف بر حزر میشوند و رعایت میکند به نظر من حق همین است چون روضه فضای سنگینی داره و هر چه کمتر اصل روضه خوانده شود و در جملات قصار بیان بشه بهتره.

شما فرمودید که توی شعر هم دستی بر آتش دارید گویا کتابی هم ازتون چاپ شده؟ کی احساس کردید می تونید شعر بگید؟

عرض کنم سوالات شما سخته، من از زمان دبیرستان تقریباً از دوم دبیرستان چون خانوادهام بالاخره هم پدر بزرگوارم علاوه بر این که استاد حوزه هستند در ضمینه شعر هم درجهی دارند و کار کردند و اخوی بزرگتر مخصوصاً خیلی تشویقم کرد ایشان استاد دانشگاه هم هستند و در ضمینه ادبیات فارسی تدریس میکند ایشان منو از همان زمان تشویق کردند اولین باری که در مسابقات شرکت کردم فکر کنم پایه دوم دبیرستان بودم بعدها همین دو سالی که در دبیرستان بودم تا سطح کشوری و رتبه دوم کشوری رفتم بعد در مسابقات آزاد شرکت کردم و اشعار آینی و دفاع مقدس را و اشعار اهل بیتی به لطف خدا البته مسابقات معیار نیست ولی خوب چون یه مقدار سن و سال جوان تر بود بالاخره یک جور آزمون بود شرکت کردم و الحمد الله اکثر اوقات با لطف خدا رتبه های بالایی آوردم؛ کتاب هم تا حالا 5 تا کتاب چاپ کردم البته باز هم نباید این چیز ها را گفت ولی چون شما اصرار میکنید تقریباً 3تا از این کتاب ها کتاب شعر است دو کتاب هم در خصوص سفرههای مقام معظم رهبری نوشته شده توسط بنده و کتاب آخرم با اسم «بعد از تو آفتاب به دردی نمی خورد» کاملاً اهل بیتی و اشعار آینی هستش.

یک مقدار خصوصی تر صحبت کنیم؛ شما اگر توی خلوت تون بخواید روضه بخوانید چی میخوانید؟ از کی می خوانید؟ از کدام معصوم؟ البته همهی اهل بیت توی دل مسلمانان هستند اما خودتون بیشتر با کدام معصوم ارتباط برقرار کردید؟

این که شما می فرماید بالاخره یک حقیقته و معصومین (ع) همشون یک نور واحدن و آدم نمی تونه کسی رو به کسی دیگر ترجیح بده اما به قول حضرت عالی بالاخره گاهی آدم با یکی از اهل بیت (ع) خود به خود بیشتر مانوس میشه این هم گفتنشم خیلی آسون نیست اما خود من هر وقت احساس میکنم که قفل شده کارها بیشتر به حضرت زهرا(س) متوسل میشم.

در مورد مجالسی که توی کردستان برگزار میشه یک آسیب شناسی بکنید؛ به نظر شما مهمترین مشکلات این مجالس چیه؟

من اول از برکات بگم؛ بالاخره در استان کردستان من خودم حدود 12 ساله سنندجم شاید ظاهر امر این باشه که اینجا مثل شهرهای دیگر هئیت ها دائمی قوی پر جمعیت حضور ندارند البته من این را تایید میکنم شاید انتظار این باشد که هئیت هفتگی خیلی شلوغ درست و حسابی اگر باشد خیلی خوبه، اما ما هئیتهای تخصصی کمتری اینجا داریم یعنی هئیت داری به معنی واقعی اینجا شاید نشده برخی هئیتها سنتی برخی هئیتها اداری و تشکیلاتی برخی هئیتها دانشجوییاند هنوز من توی فضایی که هستم هئیت تخصصی ندیدام اما این شاید نقطه ضعف باشد اما خوب برکات زیادی دارد ما اینجا در منطقهی اهل سنت زندگی میکنیم عزیزان اهل سنت به شدت محب اهل بیت(ع) هستند و امتیازی که هست این هست که این بزرگواران در رقابت هستند با شیعه در اظهار محبت به اهل بیت(ع) یعنی گاهی اگر ما بگیم این که شهادت امام حسین(ع) بر شیعیان تسلیت باد ناراحت میشنود و میگن مگر امام حسین (ع) فقط مال شیعیان هستش این هست که ما باید خیلی دقت کنیم در مجالس ما آسیب که من به نظرم میرسه این که ما هنوز نتونستهایم اون ارتباطی که باید فراهم می شد برای حضور عزیزان اهل سنت در مجالس اهل بیت گر چه هستند خود شما هم شاهد هستید اما هنوز نتوسته­ایم اونجوری که باید ضمینه را فراهم کنیم که این بزرگوارانم دخیل باشند در مراسمات هئیت ها.

باید خیلی مراقبت کنیم که این بزرگواران احساس نکنند که به آنها در هئیتهای مذهبی بیحرمتی میشود من که شاهدم این چند سالی را که اینجا بودم به هیچ وجه این جوری نشده اما باز من احساس میکنم توصیه من به عزیزان مداح این است که خیلی مراقبت کنند دشمن اوضاع ما را رصد میکند کوچک ترین بی­حرمتی به عزیزان اهل سنت بکنیم و آن را کار بکنند موجب تفرقه میشود بنابراین خیلی باید مداحان مراقبت کنند.

بحث دوم آسیبی که من احساس میکنم جدیده علاوه بر این که این چند ساله الحمد الله خوب کار شده من اطلاع دارم حدود 550 هئیت در کردستان الان فعال هست خود شما شاهد هستید در سنندج گاهی مراسماتی هست که آدم باورش نمیشه خود شما ها بودید میدونید که الحمد الله جمعت خوب مراسم های با کیفیت اما اون چیزی که آسیب هستش مد نظر من است ما هنوز نتوانسته ایم به علت همون که عرض کردم هئیت ها را تخصصی باهاش برخورد نکردیم نتونستهایم به صورت تخصصی محصولات را ارائه کنیم یعنی الان شما بخواهید یکی از برنامههای توی دانشگاه کردستان خودتون مثال میزنم ارائه بدید مطمئن هستم که دستتون خالی هستش من به نظرم میرسد که امکانات درس و حسابی برای ضبط حرفهای و با کیفیت برنامه ها نبوده خیلی از مراسماتی که در هئیت ها برگزار شده قابل ضبط و تکثیر و ارائه به جامعه هدف بوده اما از بین رفته خود شما که دانشجو هستید اینجا مثلا در یک شب مخصوصی اگر در هئیت بودید و اون شب براتون خاطره شد به نظر من اگر محصول آن هئیت سیدی آن هئیت آماده بود شما آن را میگذاشتید جیب تون بعد 20 سال از اینجا رفتید از این هئیت رفتید یک شب گوش میدادید به نظر من برکاتش هنوز هم درون اون بود خوب من خود صلاح نمیدانم امر کنم به این کار و به کسی بگم چرا برنامهها ضبط نمیشود چرا فلان نمیشود اما اینجا اعتراف میکنم که بارهای بار تعداد زیادی از دوستان به من گفتند فلانی یک سیدی دعای توسل به من بده یک دعای کمیل یک روضهات بده من خودم واقعاً نداشتم من صلاح نمیدونم به دوستان بگم از این کارها بکنید ولی به عنوان یک ضعف است که به نظر بچههای هیئت الحمدالله اهل علم و همه به روز هستند و باید یک جوری این خلاء رو پر کنند

رسالت سایت باکین همینه انشاالله چون واقعاً من خودم درگیر این بودم یک دعای سلامتی امام زمان شما را ما هنوز نتونستم گیر بیارم

یکی از آسیب­های که تو جامعه مداحی ما هست حضرت آقا هم توی صحبت ها روی این تاکید کردن اینکه بعضی از مداحان علاقه دارند این مجلس های جشن آخرش یک روضهی بخواند یک سینه زنی حتی بکنند اولاً خودتن یک چنین کاری را انجام میدهید دوماً موافق چنین کاری هستید؟

عرض کنم یک گلایه که دائماً مقام معظم رهبری به عنوان چراغ هدایت گر ماها در جامعه داشتند همین موضوع هست من برداشت خودم از فرمایشات مقام معظم رهبری شاید برداشت من ناقص باشد ایشان بارها تاکید کردن که مرز مشخصی بین مولودی خوانی و مرثیه خوانی شما دیده نمیشود تو جامعه مداحان ایشان خطاب کردند.

مخصوصاً من یادم هست که ایشان یک طور بیان داشتند که اگر کسی گوش بده یک مولودی شما مداحان را بعضا خوب اگر تصویر را نبیند شاید حس کنه که داره سینه زنی میکنید خوب من به نظرم هنوز در تولید محصولات مداحی در جنسهای اهل بیت(ع) جامعه مداحان ما خیلی موفق نبوده این یک نکته حالا یا باید دنبال شعرهای زیباتر دنبال سبک-های شادتر با حفظ حریم خوب بریم یک مقداری فکر کنم حضرت آقا گلایه دارند گلایه به حقی است بحث دوم که فرمودید بعضی مداحان بعد از جشنهای مولودی دنبال سینه زنی می روند من به نظرم میرسه که حتی حضرت آقا گلایه کردند و خیلی نظر مثبتی به این کار ندارند حتماً این موضوع رخ بده بعد از جشن که صورت گرفته حتماً تبدیل به مراسم سینه زنی و روضه بشود از شدت علاقه به اهل بیت(ع) و به قول معروف یکی از نشانههای محبوبان اهل بیت این است که همیشه اشکی برای اهل بیت به خصوص امام حسین(ع) دارند من به نظر می رسد که بعضی از مداحان تحت تاثیر هئیتهای که درون آن می خواند قرار میگیرند و خیلی از جوانها مخصوصاً تقاضا میکنند از اینها که آخر مراسم یک جوری دل-ها را به کربلا ببرند من به نظرم نمی-تونم بگم که منفی است اما با توجه به توصیههای که بزرگان به خصوص مقام معظم رهبری دارند تا برداشتی که خود شخص من دارم از این موضوع این است که ما باید تعریف جشن را از مراسم عزاداری جدا کنیم

روز جشن اگر من میام خانوادهام میان بچهها میان میخوام بگم اون روز، روز شادی اهل بیت(ع) است ما آیا در مراسم شادی خودمان این جور کارها را میکنیم آخرش را ختم به گریه و فلان میکنیم نه اون روز روز شادی اهل بیت(ع) است روزی است که به نظرم تمام مصادق شادی باید توش رعایت شود من به نظرم اگر عمل کنیم به توصیههای مقام معظم رهبری و این کار را نکنیم بهتر است من خودم هیچ وقت این کار رو نکردم یعنی خیلی مولودی خوان قهاری نیستم اما اگر مولودی خواندهام سعی کردم آخرش به روضه ختم نشود.

شما روحانی هم هستید فکر کنم راحت تر بتوانید به این سوال ما جواب بدهید رابطه جریان مداحی با جریان روحانیت چطور است الان شما چطور این رابطه را ارزیابی می کنید؟ نظر شما یک نوع شکاف یا یک فاصله بین روحانیت و مداحها ایجاد نشده است؟

جامعه مداحی الان جوری تاثیر گذاشته در جامعه که بعضاً از روحانیت هم تاثیر گذاره تر هستند مخصوصاً بین جوانها و این محبوبیت که ناشی از بیان فضائل اهل بیت(ع) برای مداحان کسب شده مسئولیت همه را خیلی سنگین میکند بعضاً من هم شاهد بودم که طبق فرمایش شما گاهی دوستان هیئتی شاید سعی میکنند اوخر سخنرانی بیایند و بیشتر به مداحی برسند به نظر من این یک آسیب جدی در بعضی از هیئت ها شما خبره هستید الحمدالله می بینید که اگر از روحانیت دوری شده و یه مجلس فقط به مداحی اختصاص داده شده یک مقداری درسته بچهها هیئتی شدهاند سینهزن شدهاند گریه کن شدهاند اما اونها از لحاظ فکر خیلی عقب هستند پاسخگو نمیتوانند باشند به شبههها و نیازهای معنوی جامعه پاسخگو نیستند و شاید با کوچکترین بادی بلزرند.

البته به نظرم روحانیت هم باید نگاه جدی نسبت به این قضیه داشته باشند که بداند در چه فضای صحبت می-کنند برای چه قشری دارند صحبت میکنند و باید بدانند علاقه این جوانها را، روحانیت هم باید بداند که جوان امروزی چه نیازی دارند با زبان خودشون باهشون صحبت کند نیازهاشون را برطرف کند نیازهای معنویشون برطرف بشود به نظرم این شدنی است گاهی هم شما میبینید که به واسطه یکی از عزیزان روحانی مجلس خیلی شلوغ میشود شما خیلی از اساتید را میشناسید که چهرههای بسیار محبوبی در جامعه هستند به نظرم روحانیت اگر بتوانند به آن جایگاه برسد بین عزیزان روحانی و مداح هیچ اختلاف پیش نمیآید و هئیت های که بدون روحانی دارند کار میکند قطعاً دارند خراب کار میکنند قطعاً آسیبش را میبینند این است خروجی بعضی از هیئتها مناسب نیست یعنی جوانی که ما انتظار داریم بعد از هیئت پخته شده باشد از لحاظ معنوی می ببینم که متاسفانه گارانتیش خیلی کمه.

به عنوان یک مداح، بزرگترین رسالت خودتون یا دینی که حالا نسبت به مردم ادا کنید چه می دانید چه رسالتی دارید باید چکار کنید برای مردم؟

نسبت به اهل بیت(ع) یا مردم؟

ببنید بین شما یک حلقه ای وصل است که بین محبت اهل بیت(ع) به مردم این حلقه ی اتصال با اهل بیت(ع) با مردم یک جورای مداحان؟

خوب همون فرمایشان شما من تکمیل کنم اگر ما قبول کنیم که این توفیق اهل بیت(ع) و خدای اهل بیت(ع) به ما داده اند که حلقه ی وصل باشیم مشخص است یک جوری از این طریق خیلی راه هست برای رساندن مردم به خدا و اهل بیت (ع) یک قسمتش به ما واگذار شده است از طریق بیان فضایل اهل بیت(ع) مداحی اهل بیت(ع) یک حلقه وصل باشیم بین مردم و ارواح طیبه اهل بیت(ع) انشاءالله که بتوانیم در این راه بالاخره بتوانیم یک قدم کوچکی بردایم که هر چه بهتر و بیشتر جمع را به اهل بیت(ع) وصل کنیم البته اگر خودمان توفیق داشته باشیم و لیاقت داشته باشیم .

حاجی ما تقریباً الان شش سالی است که در خدمت شما هستیم در کردستان حالا پای روضه شما بودیم خودم به شخصه حالا توی ذهنم نیست حالا خودتون کمک کنید روضه سیاسی نمی خوانید درسته؟ تعریف شما از روضه سیاسی چیست؟ روضه سیاسی مثلاً چیزی که الان حاج منصور یک مقدار توش یا آقای سعید حدادایان می خوانند؟

بله بهر برداری سیاسی از روضه شاید منظور شما این است روضه سیاسی حضرت امام یک جمله دارند فرموده اند که گریه ما بر امام حسین(ع) گریه احساسی نیست گریه سیاسی است ریختن اشک بالاترین درجه محبت در فراغ محبوب است و نشانه نهایت عشق به محبوب است. این اشکی که ما برای اهل بیت (ع) به خصوص امام حسین(ع) داریم یک گریه سیاسی است و راه را برما نشون میده و ثابت میکنه که در نهایت محبت از کسی که داریم بهش عشق می ورزیم پیروی می کنیم و راه سرخش را ادامه میدیم این به نظرم تعریف گریه سیاسی است اما این که ما بخواهیم من به شخصه البته فرق دارد مثلاً شما اسم این حاج آقا منصور بزرگوار را میآورید گر چه شاید من این مدل کار را قبول ندارم اما خوب فرق داره این حرف از زبان حاج منصور یا از زبان شخصی مثل من زده شود من به نظرم اشتباهی که کوچک و بزرگ ما مداحان مرتکب می شوند در این خصوص این است که گاهی جلوتر از ولایت حرف میزنیم و برعکس حرف های میزنیم که شاید خود آقا هم راضی نباشد به نظرم مداحی جایگاه مقدسی را که به واسطه اهل بیت(ع) خدا به ایشان داده نباید خرج کارهای ریز سیاسی بکنند یا این که خودش تشخیص بده این حرفش درسته و بزنه یا اصلاً تشخیص غلط باشد من به نظرم یک جور تبدیل به آسیب شده خوب مداح جایگاهی داره که فقط و فقط در راستای ولایت باید قدم بردارد و بعد از ولایت قدم بردارد نه قبل از ولایت یک زمانی خود آقا دستور بده اند مثلاً بعد از فتنه 88 همه مداحها موظف بوده اند وارد صحنه بشوند اما اینکه خود مداح مشخص کنه که فلانی و فلانی ضد ولایت هستند به نظرم من درست نیست.

حضرت آقا بارها مداحها رو موظف کردهاند به بیان وضعیت کنونی انقلاب اسلامی و اینکه انقلاب اسلامی برگرفته شده از نهضت عاشورا است و نقطه اتصال به حکومت امام عصر(عج) اما گاهی احساس میشه توی بحث هئیت ها و بچه مذهبی هامون این ارتباط فرهنگ عاشورایی با انقلاب اسلامی درست جا نیوفتاده، من خودم اطلاع دارم توی استان کردستان توی برخی از هئیت ها می خواهند عکس آقا را بزنند یک مقدار مقاومت می شود دلیل این امر چیست؟

ببین همیشه اعضای ما ثابت نیستند، توی هئیتها امکان داره یک جمع تازهای وارد هئیت بشوند هنوز نه دلداده نظام باشند نه دلداده ولایت باشند تازه به واسطه اهل بیت(ع) دارند وارد این فضا می شوند دوستان اگه نظر در این خصوص میدهند این هست که این ها هنوز آماده این بحث نیستند من به نظرم میرسد اگر روی فکر این بچه ها شما ارام رام شما حتی می خواهید یک آمپول بزنید من به نظرم یک آمپول به سرعت بزنید بد بخت میکنید طرف را باید ان را ارام ارام تزریق کنید من به نظرم در تزریق ولایت پذیری هم به نظرم خیلی با دقت عمل کرد اگر احساس کنید که لااقل 20یا 30 درصد هنوز پخته نشدهاند خیلی کارها را پخته تر انجام می دهید اگر خروجی هئیتها ترویج ولایتپذیری نباشد اون هئیت تعطیل است اگر خروجی ما این نباشد اصلاً انگار هیچ کاری انجام نشده است.

IMG 6198

غزل زیر هدیه ایست از طرف حاج مهدی صفی­یاری به مناسبت ایام محرم:


ما نـوکریـم و عادتمان گریـه بر حسیــن تنـــها دلیـــل عزتـــمان گریــه بـر حسیـن

بی کــس تــرین قبیــله تاریـخ عالمیــم نام و نشان و شهرتمان گریــه بـر حسیـن

پیغمبـــــران طــــایفــــه آل غــربتیـــــم اثبـــات بــر رسالتـــمان گریــه بـر حسیـن

مـا زیــر بـــار زور نــرفتیــم هیــچ وقـت دارد نشــان ز غیرتــمان گریــه بـر حسیـن

عمریست در عزا کده اش گریه میکنیم بـــرگ نجــات هیئتــمان گریــه بـر حسیـن

با یک دعــای فاطمـــه تاثیــر می کنــد در نـــامــه قیــامتـــمـان گریــه بـر حسیـن



مهدی صفی یاری ::: یکشنبه 92/9/17::: ساعت 12:42 عصر نظرات دیگران: نظر

یک ماه می شود که ز جان گریه کرده ام

با روضه های مرثیه خوان گریه کرده ام

یک ماه می شود که مرا ریختی به هم

هر روز با شنیدنتان گریه کرده ام

یک ماه می شود که به لب های تشنه ات

نزدیک آبهای روان گریه کرده ام

یک ماه می شود که ز غم های خواهرت

 همناله با امام زمان گریه کرده ام

 گاهی در اول سلام زیارت ، دم غروب

در حسرت زیارتتان گریه کرده ام

گاهی بیاد خیمه آتش گرفته ات

گاهی برای دخترتان گریه کرده ام

گاهی میان واحد و سنگین و شور و دم

دست خودم نبوده، سینه زنان گریه کرده ام

اشکی نماند ، از غم بر نیزه رفتن ات

بر ماجرای تیر و کمان گریه کرده ام

آقا ببخش ، حرف مرا روضه ای نخوان...

خیلی برای خواهرتان گریه کرده ام

.....

 اصلا عجیب بود حال و هوای محرم ام

کلی برای غربتتان گریه کرده ام

.....

آمد نشست ، دست به روی سرش گذاشت

هر تکه را که دید روی پیکرش گذاشت

از یک طرف کمی گل ریحانه جمع کرد

از یک طرف کمی پر پروانه جمع کرد

سر، که نبود ، بوسه زد آن جسم خسته را

با نعل تازه پیکر در هم شکسته را

یک ، نه ، دو ، نه ..چقدر شبش پر ستاره بود

یک جسم خسته بود ولی پاره پاره بود

خون می جهید و تاب و توانش نمانده بود

جان در تن امام زمانش نمانده بود

.....

 اصلا چقدر کم شده ای کو بقیه ات؟

با تیغ ها قلم شده ای کو بقیه ات؟

انگشترت کجاست بمیرم برای تو

آب آورت کجاست بمیرم برای تو

وقت اذان شده است بگو اکبرم کجاست؟

پیراهن سفارشی مادرم کجاست؟

 التماس دعا



مهدی صفی یاری ::: سه شنبه 92/9/12::: ساعت 3:0 عصر نظرات دیگران: نظر

ما نـوکریـم و عادتمان گریـه بر حسیــن

تنـــها دلیـــل عزتـــمان گریــه بـر حسیـن

بی کــس تــرین قبیــله تاریـخ عالمیــم

نام و نشان و شهرتمان گریــه بـر حسیـن

پیغمبـــــران طــــایفــــه آل غــربتیـــــم

اثبـــات بــر رسالتـــمان گریــه بـر حسیـن

مـا زیــر بـــار زور نــرفتیــم هیــچ وقـت

دارد نشــان ز غیرتــمان گریــه بـر حسیـن

عمریست در عزا کده اش گریه میکنیم

بـــرگ نجــات هیئتــمان گریــه بـر حسیـن

با یک دعــای فاطمـــه تاثیــر می کنــد

در نـــامــه قیــامتـــمـان گریــه بـر حسیـن

 

 

پی نوشت: 

کربلا گفتم و اوضاع دلم ریخت به هم ....این محرم چقَدَر گریه برایت کردم

* امیری حسین و نعم الامیر*



مهدی صفی یاری ::: یکشنبه 92/9/10::: ساعت 8:55 صبح نظرات دیگران: نظر