سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت با عصمت همراه است . [امام علی علیه السلام]

اقای محترم....تا دیر نشده عذر خواهی کنید!!!
امروز دو نفر از سه نفر عذرخواهی کردند. مانده یک نفر
این یک نفر همه چیزش را از آقا دارد. یعنی اصلا مردم بخاطر اینکه فکر می کردند در ولایتمداری از بقیه بهتر است انتخابش کردند. اما امروز....
باز هم از بقیه جا مانده است...
نمی دانم چه خبر است؟! هر وقت بناست دلی برنجد این یک نفر رقابت را از بقیه می برد ولی هر وقت بناست کاری بکند که بقیه در موردش فکر های بد نکنند جا می ماند....
یک بار که یازده روز جا ماند...نکند این بار هم ....؟؟؟!!!
راستی امروز بهتر معنی حرف پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها را فهمیدم:الهی عاقبت بخیر شی ...
راستی آن یک نفر محترم
یادت باشد
در نماز ولایتمداری قضا شدن نداریم...ادا نکنی فنا شده ای

 



مهدی صفی یاری ::: شنبه 91/11/28::: ساعت 7:28 عصر نظرات دیگران: نظر

السلام علیک یا ابالحسن یا علی بن موسی الرضا (ع)
جای همه تون رو خالی کردم تو حرمش.
   گفتم آقا جان بعضی ها مخصوصا سلام رسوندن ، بعضی هام وقتی برگردم می گن سلام ما رو  رسوندی؟؟ آقاجان بهتون گفته باشم من بهمشون می گم آره سلامتون رو رسوندم ...خودتون سلام های بعد از زیارت رو هم بپذیرید.
   برگزاری نشست مداحان نخبه بسیجی بهونه ای شد برای زیارت مجدد امام رئوف (ع) و تجدید دیداری با دوستان عزیز و نوکرای خوب آل الله (ع)  از جمله حاج مهدی سلحشور ، سید مهدی آقا میرداماد ، آقا سعید حدادیان ، حاج مرتضی طاهری ، حاج آقا خرسندی ، مجتبی روشن روان عزیز، محمد رازقی پور گلم ، حاج آقا قاسمپورعزیز، قاسم صرافان گل و گلاب  و خیلی دیگه از نورچشمای حضرت زهرا (سلام الله علیها) .
   دست سردار مداحی هم درد نکنه که بعد از مدتی نوکرا رو تو مهمونخونه سلطان  دور هم جمع کرد .
انتقاد منتقاد هم زیاد دارم ولی همش بخاطر امام رضا (ع) سانسور می شه...یا علی ع

 پی نوشت: آقای ناراضی عزیز که پیام خصوصی گذاشتید علیکم السلام. یه سری مطالب نوشتید که ازتون اجازه می خوام بجای اینکه خصوصی باشه عمومی اش کنم و همه بهره ببرن. منطق شما دوست عزیز همونی هست که نوشتید و من انتظار دیگه ای از شما ندارم. در مورد مطالبی که در خصوص بنده می نویسید ازتون می خوام یا تحقیق بیشتری کنید یا فرصتی محیا کنید که خودم یه سری باهاتون صحبت کنم (چون خیلی ضروری نمی دونم اینجا و در محضر عزیزانی که گاهی لطف حضور در وبلاگم رو دارن توضیحی از خودم بدم . علی ایحال گویا براتون مهم نیست که امام زمان رو امام زمین صدا بزنید و یا حضور میلیونها نفر مردم رو در 22 بهمن به تمسخر بگیرید یا تحصیلات بنده رو در حدی بنویسید که چند بار اشاره کردید و یا موضوع خدمت و...این چیزها ... **در مورد ساختن نون امام زمان عج به بنده هم  حرفی ندارم چون من سالهاست اصلا شهریه نمی گیرم ولی هنوز اعتقاد دارم همونطور که در زیات جامعه خطاب به ائمه هدى "ع" مى گیم "بکم رزق الورى و بوجودکم ثبت الارض و السماء" "و یا «المهدى المرجى الذى ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الورى . پس حق با شماست و شاید نون امام زمان بهم ساخته باشه .***بالاخره دوست عزیز . کاش حرفامون رو طور دیگه ای می گفتیم و وسیله ای برای ارتباط بیشتر با شما داشتم . من سرتا پا تقصیرم ولی واقعا دوس دارم اگه صلاح دونستی سئوال هایی که داری رو واضح بنویسی و فضایی بهم بدی که جوابش رو بدم و اگه باز اصرار داشتی که حرفاهای من درست نیست و یا حرف های شما درست هستش واگذارش کنی به خدای منان...*** یا علی ع



مهدی صفی یاری ::: دوشنبه 91/11/16::: ساعت 12:12 عصر نظرات دیگران: نظر

خبر در گذشت شاعرفرهیخته و دلسوخته اهل بیت (علیهم السلام) ، مرحوم حاج شاهرخ اورامی ، موجی از تالم و تاثر را در میان مردم شریف کردستان و اهالی ادبیات آئینی و خادمان قرآن و عترت در ایران اسلامی پدید آورد.
درگذشت این شاعر توانای کُرد اهل سنت  که آثار آئینی وی در کنار تالیفات ماندگارش در حوزه حب آل پیامبر (ص) ، همواره مورد توجه خاص و عام مردم منطقه و فرهیختگان ادبیات آئینی در دو زبان فارسی و کردی است ، دلها را به درد آورد و همزمان بودن درگذشت آنمرحوم با شب وفات جانگداز نبی مکرم اسلام (ص) و کریم اهل بیت (علیهم السلام) ،حضرت امام حسن مجتبی (ع) ، دلیلی دیگر بر توجه همیشگی خداوند منان ، بر خادمان عترت نبوی (ص) بوده و امید است ، روح این شاعر اهل بیت(علیهم السلام) ، به پاس خدمات ماندگارش در ترویج محبت به آل الله (علیهم السلام) و دفاع از ارزشهای اسلامی و انقلابی ، قرین لطف الهی قرار گرفته و در جوار نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه طاهرین (علیهم صلوات الله) به آرامش دائمی رسیده و از انعام سفره پر برکت شان بهره مند گردد.
از خداوند منان، علو درجات برای آن سعید فقید و صبر و اجر برای خاندانش مسئلت داریم و آرزومندیم، شاگردان آنمرحوم ، راه پر فروغ و سعادت منشانه اش را ادامه داده و از چشمه ی زلال یاد و ذکر آل النبی (علیهم السلام ) که همان عامل محبت افزا و پیوند دهنده قلب های مسلمانان عالم است سیراب گردند...

 

پی نوشت: دو رباعی برای شبهای آخر ما صفر...التماس دعا
 
تقدیم به امام عصر (عج)
از من بپذیر نوکری هایم را
کوتاهی چشم و سینه و پایم را
آقا شب آخر صفر خالی کن
در صحن امام رضا خودت جایم را
****
تقدیم به علی بن موسی الرضا (ع)
ما را ز مسیر کربلا آوردند
با گریه ز شهر غصه ها آوردند
دیشب دلمان مدینه بود و امشب
ما را سر سفره شما آوردند

 

 

 



مهدی صفی یاری ::: شنبه 91/10/23::: ساعت 6:52 عصر نظرات دیگران: نظر

سلام علیکم
به اطلاع دوستان عزیز شاعرم که محبت ارتباط با بنده یا وبلاگم رو دارن می رسونم ، حقیر افتخار همکاری با پنجمین همایش منادیان وحدت رو دارم که امسال بصورت مسابقه شعر با عنوان (لولاک) به مناسبت میلاد با سعادت نبی مکرم اسلام (ص) و حضرت امام صادق (ع) و هفته وحدت برگزار می شه .
لطفا با توجه به محدویت شدید زمانی ، آثار ادبی فاخرتون رو طبق مشخصاتی که در سایت همایش به آدرس
www.loovlak.ir درج شده سریع تر ارسال کنید که هم در اجر معنوی اش سهیم باشید و هم انشاء الله صاحب توفیق در مسابقه باشید.
ضمنا این فراخوان در چهار زبان فارسی ، کردی ، ترکی و عربی و در بخش ویژه انگلیسی هم پذیرای آثار پر ارزش تون هست. التماس دعا . یا علی ع

 

 

پی نوشت: خواهر ارجمند .ر. ض . با سلام و احترام . ممنون از محبتتون به حقیر. اگه صلاح دونستید آدرسی بفرمایید کتاب های مورد نظر رو براتون می فرستم . دعا بفرمایید.راستی من هم باهاتون موافقم که جمع بچه های دانشگاه کردستان و هیئت هایشون واقعا استثنایی هستش...یا علی ع



مهدی صفی یاری ::: یکشنبه 91/10/17::: ساعت 12:8 عصر نظرات دیگران: نظر

سلام علیکم. دوستان برای آشنایی با وب سایت کانون مداحان و شعرای آئینی استان کردستان می تونن به آدرس www.madahan-kd.ir مراجعه بکنن. با عرض معذرت از بعضی عزیزانی که خواستار فایل مداحی حقیر شده بودند ، باطلاع می رسونم بنده خیلی مداح قابلی نیستم ولی بخاطر اطاعت امرتون این آدرس رو تقدیم کردم که برخی از فایل های صوتی مربوط به من کمترین هم توش هست. دعا بفرمایید



مهدی صفی یاری ::: پنج شنبه 91/10/14::: ساعت 10:11 عصر نظرات دیگران: نظر

صدای خواهری می آید انگار
غریب مضطری می آید انگار
بجای مادری می آید انگار
حسین دیگری می آید انگار
به روی ناقه سوز و آه دارد
به سر سربند ثارالله دارد
نگو خواهر بگو یک دل شکسته
غرور در چهل منزل شکسته
دلش را فتنه باطل شکسته
سرش را چوبه محمل شکسته
خدایی گریه هایش گریه دارد
حسین سر جدایش گریه دارد
غمی دیرینه در احوال دارد
چهل روزه غم چل سال دارد
به دست شامیان خلخال دارد
شهیدی تشنه در گودال دارد
خدا صبرش دهد این روضه ها را
نبیندکاش دیگر کربلا را
همین جا حال و احوالش عوض شد
همین جا حال اطفالش عوض شد
همینجا  معجر و شالش عوض شد
همین جا ذبح ، اعمالش عوض شد
حسینش را همین جا سر بریدند
قتیل اش را همین جا پر بریدند
همین جا دخترش را می کشیدند
شبیه مادرش را می کشیدند
نه تنها معجرش را می کشیدند
همه موی سرش را می کشیدند
همین جا در بغل بگرفت او را
همین جا بوسه زد زیر گلو را
همین جا زیر و رو شد پیکر او
همین جا بوسه می زد بر سر او
همین جا بود آمد مادر او
همین جا سینه می زد دختر او
همین جا حرف حرف ملک ری بود
همین جا آفتابش روی نی بود
حسین جان خواهرت از شام آمد
ز شهر کوفه ی بد نام آمد
سرت بشکست و هی دشنام آمد
خودم دیدم که سنگ از بام آمد
به دست بسته تا شامات رفتم
دم دروازه ساعات رفتم
اگر چه خواهری نستوه هستم
اگر با دشمن ات چون کوه هستم
اگر بر کشتی ات چون نوح هستم
بجان مادرم مجروح هستم
خریدم غصه های بچه ها را
تمام ماتم کرببلا را
..... امانتدار بودم سعی کردم
برایت یار بودم سعی کردم
به شب بیدار بودم سعی کردم
گل ایثار بودم سعی کردم
.....
تن اش با تازیانه سوخت آقا
دلم بر نازدانه سوخت آقا



مهدی صفی یاری ::: دوشنبه 91/10/11::: ساعت 1:42 صبح نظرات دیگران: نظر

این غزل نذر حضرت زینب (س) شد...التماس دعا

آمدم از سفر و جز غمم احوال نبود
این چهل روز کم از غصه چل سال نبود
با سرت بودم و فکر بدن ات می کُشتم
کاش آنروز نمی دیدم و پامال نبود
دم دروازه ساعات عجب بزمی بود
کاشکی دور و برم اینهمه جنجال نبود
پیر شد زینب ات از بس به سرت سنگ زدند
ورنه این خواهرت آنقدر کهنسال نبود
چوب را زد به لبت یاد لبت افتادم
هیچ کس فکر من و گریه اطفال نبود
خیره شد سمت سکینه ، نفس ام بند آمد
این یکی فکر بدی داشت....نه خلخال نبود..
......
خسته ات می کنم اما ز سفر برگشتم
چه بگویم خبر از  زینب و اجلال نبود
جای شکر است که برگشتم و دیدم امروز
بدن کوفته ات گوشه گودال نبود



مهدی صفی یاری ::: جمعه 91/10/8::: ساعت 5:17 عصر نظرات دیگران: نظر

وقتی یوسف نبی از دنیا رفت بخاطر محبوبیت زیادی که در بین مردم داشت ،
کنار  جنازه مطهرش دعوا سرگرفت... هیچکس حاضر نبود جنازه یوسف نبی در محله ای غیر از محله آنان دفن شود...بالاخره بخاطر اینکه قبیله  ای ناراحت نشود ، بدن مطهر یوسف را میان تخته ای سنگی گذاشتند و در رود نیل انداختند و سالها بعد حضرت موسی (ع) آن بدن مطهر را از رود نیل خارج کرد و در فلسطین خاک کرد...
سالها گذشت ...باز هم یوسفی بود و جمعیتی که بر سر جنازه اش دعوا می کردند....
یکی بر سر پیراهن اش می جنگید....یکی برای انگشترش......یکی برای عباش می جنگید..یکی برای شمشیرش..... یکی برای سرش...
ده حرامزاده نزد عبیدالله رفتند و گفتند پاداش میخواهیم؛ گفت برای چه؟ گفتند
"نحن رضضنا الصدر بالظهر..."
 یعنی ما سینه اش را با سم اسبهایمان به کمر دوختیم...

 



مهدی صفی یاری ::: سه شنبه 91/10/5::: ساعت 7:5 عصر نظرات دیگران: نظر

باور کنید حال و هوایم جوری بود که دلم میخواست سر همه داد بکشم. درست روزهایی که دارند 80 شهید گمنام را در شهرهای مختلف می چرخانند ، برگزاری دومین همایش تحلیل و بررسی ادبیات دفاع مقدس استان کردستان بهانه ای بود که مرا درست و حسابی به فکر فرو ببرد.
حوزه هنری استان کردستان اینبار داشت جور بقیه را می کشیدو در فضایی که هیچکس به فکر ادبیات دفاع مقدس در استان فرهنگی و شهید داده کردستان نیست ، با بضاعت کم ، قدمی کوچک در این راستا بر می داشت .
البته مطمئن هستم با این کارها نمی شود کارستان کرد و این شمع یک روز بیشتر عمر نمی کند و باد فراموشی لاله ها ، بعد از اخبار شب سیمای کردستان ، شعله کم سوی آن را خاموش خواهد کرد. ولی باز هم شکر که یکی پیدا شد حرفی از ادبیات و شعر مقاومت بزند.
در همایش نشسته بودم . در صندلی ردیف آخر...جایی که تا فاصله چند ردیف جلوترکسی را نمی دیدی و خلوتی همایش ، تو را یاد غربت همیشگی حماسه سازان و بی حوصلگی مدیران فرهنگی برای فکر کردن به صاحبان اصلی این مملکت می انداخت.
ندانستم کی مجری اسمم را خواند . یک کلمه استاد هم چاشنی اش کرد که خوشم بیاید. داشت تعریفم می کرد که به خودم آمدم و دیدم باید روی سن هم بروم و شعر بخوانم .
چشم ...روی سن هم می آیم.شعر هم میخوانم . ولی دلم پُر است ها....
بسم الله را که گفتم خواستم صلوات بفرستند ... چیزی که جایش حسابی خالی بود...
اگر چشم دلم باز بود ، باید از روی سن،  بهتر فرشته هایی را که بالهایشان را روی صندلی های خالی پردیس سینما بهمن سنندج گسترده بودند می دیدم ، اما چه کنم که چشم هایم شعور دیدن میهمانان عرشی را نداشت و فقط صندلی های خالی را می دیدم و چهره چند نفر عاشق را که فکر می کردند شهدا آنها را طلبیده اند برای عاشقانه گفتن ها.
چهره ی امین مرادی  هم گل انداخته بود. تازه رئیس حوزه هنری شده بود و در همین مدت کوتاه نشان داده بود که رئیس بودن پرستیژ نمی خواهد و یک دل می خواهد که بسپری اش به خدا و تا آنجا که می توانی خدمت کنی .
فکر کنم امین هم شوق کرده بود که در این غربت برای شهدا و حوزه مقاومت یک قدم کوچک برداشته است. از شوق صدایش  و نگاه اش می فهمیدم دارد می گوید مهدی جان همین یک قدم از من بر می آید. کاش بقیه هم وارد گود شوند .
این جوان آنقدر ساده مدیریت می کند که بلد نیست در اینجور همایشی باید خودش بیشتر حرف بزند تا احیانا خبر برگزاری این همایش به نام دستگاه دیگری مصادره نشود.
پنل تخصصی راه افتاد . گفتند سئوال کنید. فکر می کردند من آدم محترمی هستم و سئوالی نمی پرسم. همون جور که بعد از قرائت شعر به اصرار امین  صف اول نشسته بودم گفتم آقای دکتر: فقط یک سئوال؟ در کردستان چه کسی مسئول انزوای شعر و حوزه ادبیات مقاومت است؟ بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس؟ حوزه هنری؟ یا جای دیگری؟
اسمش را هم نیاورده بودم که هم دکتر و هم بقیه شاعران و اهل قلم حاضردر همایش، انگشت اشاره را به سمت ارشاد اسلامی نشانه گرفتند و انگار دل پری از ارشاد اسلامی داشتند و من نمی دانستم.
تازه فهمیدم که ای دل غافل. نه تنها ادبیات حوزه مقاومت بلکه کلا ادبیات متعهد در این استان بی صاحب رها شده و چه شاعرها که غزل هایشان را کیلویی مفت هم نخریده اند و رفته اند گم شده اند ...در گوشه ای از  شهری که چراغ شعر متعهدش را هیچکس نمی خواهد روشن کند.
یاد تماس تلفنی افتادم که روز قبل از قم با من گرفته بودند و اسم ده نفر شاعر برتر استان را از من می خواستند....
تا نفر سوم و چهارم بیشتر عقلم قد نداد...
خدایا . مثلا شاعر هستم...مقامات متعدد کشوری دارم ...اما در دیار خودم شاعرانم را نمی شناسم....کاش یکی پیدا شود به سئوال ام جواب بدهد.
اینجا چه کسی  مسئول خاموشی چراغ ادبیات مقاومت و شعر متعهد است؟؟؟!!!



مهدی صفی یاری ::: چهارشنبه 91/9/29::: ساعت 10:42 عصر نظرات دیگران: نظر

جان و دل را به فدای تو کنم خوب تر است
خرج شبهای عزای تو کنم خوب تر است
شب طولانی یلداست حسین جان ، هر چه...
بیشتر گریه برای تو کنم خوب تر است



مهدی صفی یاری ::: چهارشنبه 91/9/29::: ساعت 9:10 صبح نظرات دیگران: نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >