786
درود خدا بر بنده ي مخلص خدا آموزگار عشق بازي و ادب و احترام و مهرباني دوستدار و محب اهل بيت حاج مهدي صفي ياري عزيز و خاندان پاكش (حاجي سمتتو نگفتم و نگفتم كه چه كاره اي حتي اينم نگفتم كه جز رئيس رؤساها هستي چون ميدونستم اگه اين بار بگم مي دونم چنان بلايي سرم مي آري كه خودم نفهمم از كجا خوردم تازه دفعه ي پيش شانس آوردم)
مولاي من،اي يادگار خوبي ها و منتقم خون حسين،مهدي جان، كاري از ما ساخته نيست،غزه دارد از بين ميرود. مي دانم خود و اعمال خود اگر مهم ترين عامل تاخير در ظهورت نباشيم مطمئنم يكي از عوامل اصلي و مهم و تاثير گذار در تاخير در ظهورت هستيم اين هم مي دانم كه ما را دوست داري اين دوست داشتن تا آن اندازه است كه به خاطر ما ظهور نمي كني چون مي داني اگر ظهور كني بايد اول گردن من و امثال من را بزني و خواهي زد. پس نمي آيي تا ما فرصت اصلاح خود و جامعه ي خود را داشته باشيم .
اما اي يادگار خوبي ها من از طرف خود و دوستانم مگويم كه آماده ايم تو بيايي و سر هايمان را بزني چون آن وقت با آمدنت دست نامحرمان را از حريم عاطفه ها خواهي بريد و بر سر بي پناهان سايه خواهي افكند و بوش ها و ليووني هاو المرت ها و اوباما هاو باراك ها و حسني نا مبارك ها و فهد هاو پيروان اين ناپاكان و . . . از صفحه ي روزگار محو خواهي كرد و به داد همه ي مردم مظلوم از جمله بچه ها و كودكان بي گناه و پاك غزه خواهي رسيد.
يا رب محمد عجل فرج آل محمد به حق باب الحوائج علي اصغر