• وبلاگ : پري براي پريدن
  • يادداشت : براي تو كه هنوز....
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مينا 

    سلام دوستان من امروز يک شعري در مورد عيد قربان ديدم درسته که الان چند روزيه که از عيد قربان گذشته ولي چون از اين شعر خيلي خوشم اومده خواستم که براي شما هم اين شعر رو تو وبلاگ گذاشته باشم
    خدايا ،قبله ام ، سجاده ام حرف دلم آخر تويي تو

    خدايا معبد ومعبود دنيا و سر شوريده ام آخر تويي تو

    اي عزيزان به شما هديه زيـــــــــزدان آمد

    عيد فرخنـــــــده ي نوراني قربـــــــــان آمد

    حاجيان سعي شما شد به حقيقت مقبول

    رحمت واسعــــه ي حضــرت ســـبحان آمد

    عيد قربان به حقيقـــت...زخــــــداوند کريم

    آفتابي به شــــــب ظلمت انســــان آمد

    جمله دلهاچو کويري ست پر از فصل عطش

    بر کويــــر دل ما...نعــــــــــــمت باران آمد

    خاک ميسوخت در اندوه عطش باحسرت

    نقش در سينه ي اين خاک.. گلستان آمد

    امر شد تا که به قربانـــــــي اسماعيلش

    آن خليــــلي که پذيرفتـــه ز رحـــــمان امد

    امتحان داد به خوبي بخـــــــدا ابــــراهيم

    جاي آن ذبح عظيمي که به قربــــان آمد

    آن حسيني که زحج رفت سوي کرببــلا

    به خدا بهر سر افـــــرازي قـــــــــرآن آمد.......شعر سيد محمدرضا هاشمي زا ده