راستي اگه حرفهاي ما تاثيري نداشت لطفا من رو هم از اون نشوني اي كه گفتين براي بعضي دوستا جا ميذارين مطلع كنين.(البته اگه افتخار داده و ما رو هم جزو اون بعضي ها حساب كنيد.)
سلام.خسته نباشيد.
نميدونم چي بگم.خيلي ناراحت شدم وقتي شنيدم مي خواين برين.درسته تا حالا نظري ارسال نكرده بودم ولي دلم خوش بود كه اين همه آدم وقتي نظر ميدن و ابراز علاقه مي كنن ديگه من هم باشم يا نباشم فرقي نميكنه .فكر ميكردم اين وبلاگ لا اقل به خاطر اين همه طرفداري كه داره هميشه سرپا ميمونه ولي مثل اينكه فايده اي نداشت.
نميدونم امثال شما چرا وقتي يه ايده ي نو به سرشون ميزنه و يه كار مفيد رو شروع ميكنن زود پا پس مي كشن.نمي دونم شايد از روي اجبار اين كارو مي كنين ولي خواهشا تا حد امکان سعي کنيد اين کارو نکنيد.نوشته هاي شما به درد خيلي ها مي خوره من شخصا بعضي هاشو به اونايي که احتمال ميدم در اونا تاثير کنه ايميل ميکنم
يا لينکتونو براشون قرار ميدم .درسته که تا الان نظر نداده بودم ولي هميشه وبلاگتونو مي خوندم.الان هم احساس کردم که ديگه وقت نوشتنه و من هم بايد به سهم خودم از رفتن شما جلوگيري کنم.
ولي بهرحال "صلاح مملکت خويش خسروان دانند.."
خدانگهدار
سلام حاجي جان
مشتاق ديدار هستيم به طرزي باورنكردني. حاجي عكستم مثل خودت خوشكله!!! قابل دونستيد به وبلاگ ارزشي من هم سري بزنين باعث خوشحاليه. راستي من به شما لينك دادم.
التماس دعا.(ميلاد)
عبرت.
به نام خدا
و
سلام.
مطلبتون رو خوندم و اين جمله تون كه رفتني بايد بره، خيلي نظرم رو جلب كرد.
درسته؛ رفتني بايد بره. ولي ....................
ولي مي دونيد كه ما زماني هم كه هستيم، خيلي وقت ها نيستيم، حالا اگه واقعا هستيم، و مي خواهيم بودنمون رو به اثبات برسونيم، بايد حركت كنيم. حركتي از نوع ... كه ديگران وجودمون رو به تمامه حس كنن.
يا علي
التماس دعا
سلام ...
صدبار نوشته ام و پاك كردم نمي دونم چي بگم ...
انما المومنون اخوة ... از رفتن تون خيلي ناراخت ميشم برادرم ...
ولي از پارسي بلاگ كه بريد از ياد من يكي كه نميريد ...
الا بذكر الله تطمئن القلوب ...
براتون دلي اروم ارزو مي كنم ...
حق نگهدارتون ... ابجي نرگس
سلام برادر و خواهر ارجمندم
از اينهمه لطف و محبت تون ممنونم...قابل اين همه زحمت و رحمت نيستم ...فعلا دارم با خودم چرتکه مي اندازم ببينم بودنم و نبودندم چقدر تاثير داره ..بعدش اين تاثير مثبت بوده يا منفي ..در روحيه مخاطبانم يا خودم چه اثراتي داشته ...مي دونين من کارمند اداره اي هستم و متاسفانه يا خوشبختانه تو تشکيلاتي که هستم يه کم مسئوليتم زياد شده...نمي تونم زياد وقت بذارم ..اين مدت همش تو اين فکرم با توجه به اينکه اين خونه وبلاگي من شده خونه دوستاي خيلي بزرگواري مثل شما و هر کسي بعد از مدتي مي آد و اعتماد مي کنه و بعضي مشکلات زندگي شو برام مي گه كه گاها تمام رشته افکارم رو بهم مي ريزه ..گاهي گريه مي کنم ..گاهي مي خندم ...گاهي دعا مي کنم ...
مي ترسم نتونم اينهمه صبور باشم و يا امانت دار خوبي باشم ...باور کنين شنيدن مشکلات خيلي دل مي خواد..در حالي که فقط مي توني به يه عده در حد مقدروات و بضاعت معنوي ات کمک کني و شريك شادي يا غم و مشكلاتشون بشي در حالي كه بقيه مي سوزن و....تو داري فقط نگاه مي كني ..از پارسي بلاگ خسته شدم ....از انتخاب مطالب برگزيده اش كه گاهي ( و كاش فقط گاهي بود) با روح دين و تعاليم معنوي و رسالت فرهنگي كه خودش تعريف كرده براي خودش كاملا متفاوته ...از اينكه يكي بهت بگه فلاني چرا بيشتر مخاطب هاي شما خانوم هان ...از اينكه يكي بگه عكس ات ...و ....
شايد درک نکنين چي مي گم ولي فعلا با تمام سختي هايي که حتي خوندن همين متن هاي مهربونانه دوستاي بزرگوارم برام پيش مي اره بايد يه کم فکر کنم...احتمالا يه خونه تازه بزنم ...هر چي خدا بخواد...نمي دونم ...دعا کنين هر چي مصلحت يه بنده فقير و ضعيف خداست همون بشه
.خدا دلي بهم بده که بتونم ادامه بدم ...
مخلص همه ي شما ..و برادر کوچيک همه تون ..مهدي
يا مقلب القلوب و الابصار
در ضمن خيلي بزرگوارين ..اونقدر كه فقط مي تونم دعاتون كنم ..يا زهرا
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام برادر بزرگوار
عجب نميدونم چرا چند وقته با هر دوستي كه همراه ميشم ؛ زود از خونش پر ميكشه
حكمآ عيب از همراهي ماست ...
شما بگذر
من يه چند وقتي نبودم اومدم ديدم شما چه فعال بوديد و تمام متناتونو خوندمو لذت بردم
اما حالا ميخونم كه ....
اميدوارم اين حرفاتون جدي نباشه و زود زود زود برگرديد
در پناه حق پايدارو پويا باشيد
...سلام.....لطفا فعلا از اين حرفا نزنيد.
ما هم نشنيده ميگيريم
سلام بر راست قامتان جاويد
وسلام برمرداني كه تكيهبر امامي زدهاند كه راست قامتان جاويد بر خون او قسم ياد ميكنن
براي شما آرزوي موفقيت و شادكامي دارم
لابد شما تشخيص داه ايد كه بايد رفت
كاش هميشه رفت آمد ما براي رضاي حق باشد
كه بي ترديد شما گزينه صحيح را انتخاب خواهيد كرد
برادر بزرگوارم مهدي صفي ياري مهدوي باشيد و در ركاب مهدي هميشه يك مبارز
آقاي صفيياري نشنيده ميگيريم
.
ما همچنان منتظر مطالب بعديتون هستيم.
سلام داداش
هنوز نيومده ميخواي بري
با دلمون چه كنيم كه دلبستتون شده
بع
اميدوارم هر جا هستيد به همراه خونوادتون
خوشخال وشاد وسلامت باشيد
دوستون دارم
اپ كردم
http://shaere.parsiblog.com/
سلام حاج مهدي عزيز
رفتني بايد بره.
شايد درست بگيد. شايد هم نه.
اومدن و رفتن ما بعضي وقتها به اختيار خودمون نيست.
بعضي وقتها بايد موند پرنفس و پر تلاش. مثل همون شهداء كه گفتيد. اونها نگفتند رفتني هستيم و بايد بريم. اونها موندند، ايستادند و جنگيدند و اين ما بوديم كه از كنارشان گذشتيم و رفتيم. مرد ميدان بايد بماند تا هميشه بگويند او ايستاد. نه اينكه برود تا بگويند او هم مثل بقيه رفت.
قصد نصيحت ندارم كه در اين حد نيستم كه بخواهم به شما چيزي بگم. اما...
اما خيلي ناراحت شدم از اين آخرين نوشتهتون.
منتظرم، منتظر نوشتهي بعديتون.
يا حق
سلام/ انشاء الله هر جا هستيد موفق باشيد. اميدورام به زودي دوباره برگرديد.
پاينده باشيد.