مثل هميشه بود .........كمي دلنشين تر
چه قدر بال کبوتر شکست و من نسرودم
چه قدر خاک بر اين دل نشست و من نسرودم
تمام پنجرهها را به روي عاطفه بستند
چه قدر رشتهي الفت گسست و من نسرودم
چه اشکها که چو باران چکيد از رخ ياران
چه شعرها که به لب يخ زده است و من نسرودم
چه بغضهاي غريبي که ماند و من نگشودم
چه نالههاي بلندي شکست و من نسرودم
چه واژههاي لطيفي که ماند در دل دفتر
چه بيتها که به دل نقش بست و من نسرودم
طبعتون سرشار از دلتنگي هاي ناب. پايدار باشيد . يا علي