یکی دو روزه رفتم تو فکر بنر تبلیغاتیی که تو سطح شهر نصب شده... بنرهایی که مربوط به اجرای موسیقی یه خوننده جوان به نام بهروز هستش ...عکس بهروز رو که دیدم گوشم زنگ زد . چشم ام سیاه و سفید شد ....بهروز رپ خون با چفیه ای که دور گردنش پیچونده و اونو کرده عکس تبلیغاتی اجرای موسیقی های خیلی خیلی استانداردش...حسابی همه رو شاد کرده . نمی دونم چی بگم...من که وقت نمی کنم و اهلش هم نبودم و نیستم که برم ببینم ایشون می خواد تو کنسرت اش چی بخونه... شاید من دارم خیلی بد فکر می کنم ... راستی مگه چیه ..خوب بذار چفیه هم بندازن...مگه بعضی آبجی های کاملا با حجاب و بالاشهری مون تو شهرهای بزرگ چند سال پیش بجای روسری چفیه ننداختن؟ محل و موقعیت و مقدار پوشش موهاشون با چفیه خیلی مهم نیست ..اصل اینه که ....؟ کک هیشکی هم نگزید چی بگم والله!!! شاید هم من بی خودی نگرانم...شاید بی خودی فکر می کنم این یه توطئه است ..شاید بی خودی این چیزها رو توهین می دونم...شاید ....شاید...شاید بی خودی یاد شهدا می افتم ... و آخرین شاید....شاید هم بهروز رپ خون، فردا تو کنسرتش به احترام چفیه ای که دور گردنش انداخته یه دفعه به سیم آخر بزنه ( هنگامه پیکار یاران خدا آمد ) رو بخونه ... من از اول بد بین بودم...حق با شماست...مدل تیپ جدید تون مبارک... پی نوشت اول: این مختارنامه هم عجب دلی از شیعه می سوزونه.....امشب خیلی ها برای غریبی حضرت مسلم (ع)سوختن و اشک ریختن....تا چه شود کربلا