این شعر رو شام میلاد آقای همه مون علی بن موسی الرضا (ع) در سال 85در سنندج سرودم .
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم ای کاش فقط بی سرو سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد زآن روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی است غم عاشقی تو چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق ، من خسته دل ای کاش چون کفتر پربسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست ای کاش که زوُار خراسان تو بودم
مهدی صفی یاری، شنبه 11آذرماه 1385
مهدی صفی یاری ::: جمعه 85/9/17::: ساعت 1:26 صبح
نظرات دیگران: نظر