تا حالا مادر شهید دیدید؟؟ تا حالا حس یه مادر رو که بچه اش رو تکه تکه برگردونن لمس کردید ؟؟؟
دیدید یه مادر شهید با عکس پسرش حرف بزنه ...دیدید یه مادر شهید استخونهای جوون قد بلندش رو بغل کنه و با حسرت بگه : پسرم روزی که برای اولین بار بغلت کردم از الان سنگین تر بودی....
دیدید یه مادر شهید هر وقت جوونی رو همراه با مادرش می بینه ...نگاهش رو تا اونجایی که چشم کار می کنه دنبالشون بدرقه می کنه و اشک از جشماش می ریزه .... دیدید کسی نیست دست پدر پیر شهدا رو بگیره و بیاره اونور خیابون .... راستی ما کاری برای این مادرها ...پدرها و شهداشون نکردیم اما هر چی از دستمون می اومد کردیم تا فراموش بشن ... اکثر شهدای ما جوانان شهید بودند جوانان ما چطوری حق این شهدا رو ادا کردن..... حق مادر شهدا رو چطور ادا کردیم........تا حالا با دیدن بچه یه شهید حس کردید اگه بابا نداشتید چی می شد؟؟ تا حالا بچه یه جانباز قطع نخاعی رو دیدی که نمی دونه بغل بابا چه مزه ایه؟؟ تا حالا بچه یه جانباز شیمیایی رو دیدید که صدای باباشو همیشه با سرفه شنیده و ارزو داره برای چند ساعت هم که شده بابش سرفه نکنه و بتونه براش از بچه گی هاش بگه... هر وقت رفتی بغل بابات و یا با مهربونی صورتتو بوسیده فکر کردی اگه الان بابات دست نداشت چطور می تونست اینقدر قشنگ و مهربون نوازشت کنه ....
ما بنا نبود اینجوری بشیم ...ما بنا نبود به شهدا جاخالی بدیم ....ما بنا نبود جانبازامونو خونه نشین کنیم ... خونشون رو مفت بفروشیم ... نفت هم گرون شد ...خونه هم گرون شد ...نون هم گرون شد ..فقط خون ارزون شد...خون شهدا ارزون شد..... شهدا فراموش شدند.
طفلکی بچه های شهدا ....وقتی ما ها رو می بینن چقدر جای خالی باباشونو بیشتر حس می کنن...عجب روزگاری شد...جوونهای زمان طاغوت شدن شهید همت و باکری و خرازی و...جوونهای زمان انقلاب شدن ...... اکس خور و اکس فروش و کراکی و .... عجب جوونهای با غیرتی ... ابروها گرفته ... مدل های سر و صورت جدید و 2008...دیگه جی می خواستند شهدامون ..بابا دمتون گرم ...
دیگه اسم خیابونهامون هم داره خود بخود عوض می شه....خیابون قرص فروشها ..خیابون مواد فروشها ..خیابون .... کرایه ....
انگاری اونها از یه سیاره دیگه بودن ... از یه عصر دیگه ...اونها فهمیدن اینجا جای موندن نیست وگرنه نمی رفتن ...اونها مال اینجا نبودن ...اینجا مال ماهاست که موندیم ....محکم بچسبیم به زمین که آسمون مال ماها نیست.
می گفتند نذارید امام تنها بمونه ...ما کاریکاتور امام رو کشیدیم ...گفتند خواهرا ...بعد از ما هم حجاب شما بهای خون ماست ...ما هم عمل کردیم واصلا بی حجاب نبودیم ...همه حرفهایی که می گن دروغه ..اصلا بی حجابی نیست تو شهرهای ما ....اینها که دارن راه می رن و اون شکلی اند عروسکن ....سارا و داران....یا باربی های تازه مسلمون شده ان ...خوب عروسک خوشگلش خوبه .... هر چی خوشکلتر مشتری اش بشتر...اینطور نیست...
بهم گفتن فلانی بیا فلان جا مسئول ....شو ....گفتم باید ببینم چه خبره بعد تصمیم می گیرم...یکی از واحدها ..کلاس تمرین تئاتر بود...داخل شدم با هزار یا الله ...با همراها... انگار نه انگار ..آقای مربی داشت تمرین ورزش قبل از تئاتر می داد ...دختر های دانشجو و غیر دانشجو در کنار پسرهای همشکل و شان خودشون با لباس خیلی خیلی محجبه ( شلوار و تی شرت و ..) راحت راحت دراز کشیده بودن رو زمین پیش همدیگه در حال تمرین نفس و تخلیه نفس بودن ... ::: خب حالا همه به طرف چپ رو دست چپ دراز بکشید و نفس هاتون رو حبس کنید با شماره 3 نفس هاتون رو بدید بیرون ...3...حالا بر عکس ...عجب ... شاید همه خواهر برادرن این 20 نفر ....آره حتما و این آقای مربی هم باباشونه ...فقط هنوز مامانشون نیومده ....شاید اونهم با بقیه بچه هاشون داره تمرین نفس می کنه ...بعد هم بشین پاشو....بعد هم کلاغ پر...گنجشک پر...کبوتر پر ...شهید پر....
اوضاع فرهنگی ما عجیب داره می سوزونه دل دوستا رو ...عکس های جالبی از هنر مندان ایرانی که باعث افتخار این مرز و بوم هنر پرور شدن توجه ام رو جلب کرد...از جمله عکس های حضور یه هنرمند بسیار ارجمند و ستاره ی چند سال پیش سینمای ما خانوم ن.ک تو یه جشنواره فیلم خارجی بود که باعث غرور من و بقیه ایرانی ها شد...خب ایرانی ها از خوشتیپ ترین آدمهای دنیان دیگه ...بیچاره چقدر براش سنگین بود حمل اون روسری صاحب مرده که انگار از ده جا داشت گازش می گرفت و موهاشو می کند....
ای ول ایران ...با این ستاره های درخشان که حتما چند سال دیگه اگه خدای نکرده یه کم سن و سالشون رفت بالا جزء چهره های ماندگار می شن و هدیه صدا و سیمای عزیز رو از طرف ملت با فرهنگ ایران دریافت می کنن ...تو یکی از عکس های رسمی اش تمام موها و ..... کاملا بیرون بود که اگه بچه ای می دید طلب شیر می کرد...( ببخشید نتونستم از این واضح تر بگم) ... این عکس های رسمی اش بود....عکس های غیر رسمی شون که دیگه بابای صاحب بچه رو در می آره...همه جوره ..... با دوستای همکار و همبازی های ارجمندشون عین یه خانواده مذهبی و پایبند به اصول اسلامی بودن ...آره جون عمه جونشونشون....خدایا به خودت پناه می بریم ..ورزشکارهای زن ما هم که الحمدلله بین المللی شدن .... خارجی ها که محرمن ...ما داخلی ها چون نامحرمیم از دیدن مسابقات و دلیر زنی های این شیر زنان ایران اسلامی محرومیم...چقدر حماسه آفرینی هاشون آدم رو خفه می کنه.... شاید ما امل یم و ندید پدیدیم ولی تو تلویزیون و اخبار ورزشی بانوان گوشه ای از حضور عکاسان مرد هم در مسابقات بانوان مون دیده می شه که جای بسی خوشحالی و تبریک به ورزشکاران فرهیخته و قهرمونمون داره ..البته فردا پس فردا شاید تو رخت کن هم برن و باهاشون مصاحبه های صمیمی هم داشته باشن ...کاش دیگه این قضیه حضور بانوان در ورزشگاه ها هم حل می شد که اینقدر حق خواهرای محترمه ضایع نمی شد...خب تا کی خواهرا باید از تلویزیون فوتبال و کشتی و شنا ببینن...خب با خانواده می اومدن مگه چی می شد؟؟..اونقدر خروس بی غیرت داریم که ...بهشون بر نمی خوره ...تازه همونجا هم جبران می شد...
آی دوستا بیایید هر چند وقت یه بار یادواره شهدا بذاریم و با یه صلوات ختمش کنیم ...حتما درست می شه اوضاع ....
حالا فهمیدیم بعد از شهدا ما چی ها نکردیم؟؟؟؟؟ حتی بعضی از همسنگراشون هم مثل ماها شدن ...درست عین ماها
قیامت شهدا حق دارن روشونو از ما برگردونن ... همون جوری که ما ازشون رو مونو برگردوندیم ....