سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بارالها ! ... می دانم برترین توشه رهرو به سوی تو، اراده استوار و فروتنی یاری خواهانه است و اینک، قلبم با اراده ای استوار و فروتنی متواضعانه با تو رازگویی می کند . [امام صادق علیه السلام ـ در دعایش هنگام رفتن نزد منصور، خلیفه عبّاسی ـ]

همیشه سعی می کردم تا جایی که امکان داره تو جمعی که اهل سنت زیادن مداحی نکنم...بیشتر وقت ها خودم رو کنار می کشیدم ..راستش تو دلم به خاطر احترامی که برای این برادرها و خواهرها قائلم دلم نمی خواست کوچکترین بدبینی نسبت به مکتب من و شخص خودم پیش بیاد...شاید شما کمتر بدونین .اما من که اینجا ساکنم و در شهر ی زندگی می کنم که بومی این شهر اهل سنت ان بهتر این چیزها رو لمس می کنم.. اینجا یه جورهایی وظیفه ما سخت تره .. عزیزی می گفت رسیدن خدمت آیت ا... بهجت (حفظه الله) و پرسیدن ما در کردستان که اهل سنت نشینه چیکار کنیم ...آقا فرمودند یه جوری عمل و رفتار کنید که مردم با دیدن شما یاد اهل بیت بیافتن ...کاری کنین که مردم محبت اهل بیت (ع) رو بیشتر حس کنن...از قضا یه روز بچه های لشکر 22 بیت المقدس تماس گرفتن و بخاطر شهادت شهید کاظمی و همرزماش در ارومیه ( همین یکی دو سال پیش) خواستن تو مراسم بزرگداشت این شهدا در مسجد جامع مداحی کنم..حقیقتش خیلی مخالفت کردم و تماس های این بنده خداها به 3 چهار بار رسید..دلم نمی خواست در مسجد اصلی اهل سنت خدای نکرده جسارتی به اهل سنت بشه ..فکر می کردم چون چیزی به اسم روضه خونی و مداحی تو اهل سنت وجود نداره من هم نباید بواسطه اخلاقیاتم و بحث شغلی حساسم وارد این موضوع بشم ..اصرار از لشکر و امتناع از من و بالاخره دلم رو خود حضرت راضی کرد..

جمعیت هم خیلی زیاد بود...علمای اهل سنت و تشیع که همه از دوستا وآشناهاهم بودند..نیروهای نظامی و اداری و ....با احترام با علمای اهل سنت و تشیع احوالپرسی کردم ...مخصوصا یکی از بزرگهای مسلم علم و فقه و سرشناسهای اهل سنت منطقه که به جهاتی نمی خوام الان اسمشون رو بیارم هم بود...کوتاه کنم به اصل حرفم برسم ....اونروز روضه خوندم و اتفاقا رو موضوع نظر اهل بیت هم ان شاء الله بود چون یه جورهایی جو ، جو قشنگی شد...مراسم که تموم شد هنوز اون فکر های اولیه و حساسیت هایی که داشتم ناراحتم می کرد...بالاخره سخت بود برام ..فکر می کردم نباید این کار در محل اصلی و مسجد متعلق به این عزیزا مرسوم بشه ...شاید الان بزرگهای علم و روحانیت دلگیر باشن...اون عالم بزرگ منطقه رو که عرض کردم اول روبوسی کرده بودیم داشت با مردم صحبت می کرد...تو دلم گفتم یه جوری برم خیلی برای ایشون قابل رویت نباشم..نکنه الان از این مبحث ناراحت باشن ...دیدم یکی دستشو گذاشت رو شونه هام ...برگشتم دیدم یکی از علمای اهل سنته ....اومد و بغلم گرفت ...آقای صفی یاری ...صدای قشنگی داری...خیلی محزون شدم ( البته حرفهای ایشون بود و من خیلی به این قسمت اعتقاد ندارم)...آقای صفی یاری می شه.....

چی حاجی؟؟؟... داشت بریده بریده می گفت ...می شه یه روز بیای برام دوباره بخونی ....یه جوری حرف رو عوض کردم و دوباره نگاهی تو شلوغی به اون عالمی که گفتم نمی خوام اسمشو ببرم ...انداختم ..فکر کردم حواسش جای دیگه ایه ..آروم آروم از بین دوستا داشتم می رفتم دیدم یکی با همون لهجه کردی و صدای گرفته داره می آد طرفم و صدا می زنه ..آفرین ..آفرین...دیدم خودشه .... اومد جلو و مقابل چشم همه چند بار صورتمو بوسید ... ما که روبوسی کرده بودیم ...خدایا باورم نمی شد ...ادامه داد: ما باید لبهای تو رو ببوسیم که برای فرزند پیغمبر اینجوری می خونی ...ما باید....و ....یعنی باید باور می کردم ..این همون محبتی بود که خدا در دل همه نسبت به حسین (ع) قرار داده ...شیعه و سنی هم نداره ...باور نمی کنید ...بعد از ماهها جایی بودم و بعد از جلسه اداری وقتی این عالم اهل سنت تو ماشین نشسته بود و برای خداحافظی دستمو از شیشه ماشین بردم تو تا باهاش دست بدم ...به خود حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به زور دستم رو کشید و دستمو بوسید و گفت : تو برای حسین خوندی و منو متاثر کردی...دست تو بوسیدنیه....( یه پیر مرد عالم و سرشناس و این کار)

دوستای خوبم اینا رو نگفتم که خدای نکرده از خودم تعریف و تمجید کرده باشم ...نه خدا رو شاهد می گیرم ..فقط خواستم جلوی بعضی بی حرمتی ها رو گرفته باشم ...دوستایی که دور از مناطق اهل سنت نشینن یه وقت فکر نکنن اینجاها کسی اهل بیت رو دوست نداره ..اینجوری ها هم نیست ...تفاوت ها در چیز های دیگه ایه اما در محبت و دوستی اهل بیت (ع) اینجا خیلی چیزها می شه دید و لمس کرد...البته کم نیست بی حرمتی ها به اهل بیت (ع) ولی مگه تو شهر های شیعه نشین کمه ....حیف که می ترسم بیان چند نمونه از مواردی که نشون می ده ما چقدر اهل بیت رو آزار می دیم با اعمالمون باعث بی حرمتی دیگه ای بشه به اهل بیت (ع) وگرنه می گفتم بعضی از ما شیعه ها هم چندان آش دهن سوزی نبودیم....

ودر آخر ....بعضی از سخنرانها و مداح ها که بنا بود واجب الورود باشن به بهشت قرب الهی دارن بهشت رو از چنگ مردم می کشن بیرون ....مطالبی در خصوص ایرادات رفتاری و اجرایی بعضی از سخنرانان و مداحان تو ذهنم هست اما دیگه بسه فعلا ...به موقع ان شاء الله...

یادمون باشه : مقام معظم رهبری فرمودند: اگر پای خواص بلغزد حسین بن علی ها به مسلخ کربلا خواهند رفت..



مهدی صفی یاری ::: پنج شنبه 86/11/11::: ساعت 1:55 صبح نظرات دیگران: نظر