مردم باید خدا به هنگام نعمت شما را ترسان بیند ، چنانکه از کیفر هراسان . آن را که گشایشى در مالش پدید گردید و گشایش را چون دامى پنهان ندید ، خود را از کارى بیمناک در امان پنداشت ، و آن که تنگدست شد و تنگدستى را آزمایشى به حساب نیاورد پاداشى را که امید آن مى‏رفت ، ضایع گذاشت . [نهج البلاغه]

وقتی که نیستی

هر شب من از خیال تو سرشار می شوم

هر صبح با اذان تو بیدار می شوم

کارم فقط به راه شما خیره ماندن است

شغل مرا نگیر که بیکار می شوم

دست خودم که نیست مرا سرزنش مکن

از سوی دل به عشق تو اجبار می شوم

بیچاره من... که از طرف چشم های تو

روزی هزار مرتبه احضار می شوم

وقتی که نیستی چه امیدی به ماندنم

از زندگی بدون تو بیزار می شوم

برگرد تا دوباره به عشق ات یقین کنم

بی تو دچار شاید و انگار می شوم

روزم به روزمرگی غیبت ات گذشت

اما دوباره شب ز تو سرشار می شوم

از رو نمی روم همیشه همین بوده ، باز هم

فردا دچار اینهمه تکرار می شوم

                     .......مهدی صفی یاری ...دوم اردیبهشت 87

ای غایب تک سوار بر می گردی

صبح شب انتظار بر می گردی

آقا نکند مرا تو بد قول کنی

گفتم به همه بهار بر می گردی...

                     ....... مهدی صفی یاری سوم اردیبهشت 87



مهدی صفی یاری ::: سه شنبه 87/2/3::: ساعت 1:24 عصر نظرات دیگران: 5 نظر