سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی نسبت به نفس خود، بیشترگردد و در ریاضت و اصلاح آن، کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]

چند شب پیش با عده ای از آشناها جایی جمع شده بودیم ...بحث از همه چیز شد و هر کس حرفی زد... یکی ازجوونهای جمع در مورد انتخابات حرف زد و از فعالیتهای نامزدهای احتمالی و قطعی نمایندگی مجلس که متاسفانه تو حرفهای بی سر و ته اش با اشاره به یکی از نامزدهای احتمالی مجلس که از قضا از بچه های تحصیلکرده و متخصص و متعهده و از ذاکرهای خوب و مقید به اخلاق اسلامیه گفت : تازه معلوم شد این چند ساله قضیه اباالفضل پارتی ها و مداحی های فلانی چی بوده....باور کنید یه لحظه تمام بدنم لرزید .باور نمی کردم یه بچه شیعه برای اظهار نظر شخصی در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی اینقدر راحت به ساحت حضرت اباالفضل و مجالس هیئتی اهل بیت علیهم السلام توهین کنه . یه نگا کردم دیدیم اونهایی که تو جمع حرفهای اونو شنیدن مثل من متحیر و رنگ پریده شدن...خوش به حال اونهایی که حواسشون جای دیگه ای بود و نشنیدن ...گفتم فلانی دیگه اینجوری حرف نزن ...بخاطر اینکه یه جیزی گفته باشی نباید حرمت ها رو بشکنی..هیچ فهمیدی چی گفتی  اباالفضل پارتی ؟؟
هنوز 24 ساعت نگذشته بود که تلفن خونمون زنگ زد و خبر دادن همون شخص جسارت کننده رو برق بشدت گرفته و بعلت سوختگی نسبتا شدید بستری شده... دوباره مثل روز قبل شدم ..بدنم لرزید ..تو دلم گفتم : یا اباالفضل.انگار همه حرفهای دیشب اون جوون جلو چشمام مرور می شد...--اباالفضل پارتی--
همون جوری که از قبل شنیده و خونده بودم برام ثابت شد که شوخی با اباالفضل عاقبت دامن گیر آدم می شه چون اباالفضل نگهبان خیمه اهل بیت علیهم السلام و هرکسی که به خیمه اهل بیت بتازه باید منتظر خشم نگهبان خیمه باشه ...
تو دلم گفتم آقا درسته این جوون بی ادبی کرد و دلت رو شکست و خواسته و یا ناخواسته به شما و ساحت شما و نوکران و محبان شما جسارت کرد و شما هم یه چشمه از نگهبانی از حزیم اهل بیت رو نشونش دادی ...اما خودت دعا کن خوب بشه و با یه اشاره محبت تو ..خدا سلامتی دوباره بهش بده و این سوختن درسی بشه براش که تا زنده است بدونه خیمه اهل بیت نگهبان داره ...نگهبانی رشید و عاشق که حتی از روی نیزه هم پاسدار حرمت اهل بیت بود...و فهمیدم اباالفضل نخواست اون جوون با این گناه بزرگ بمیره و  توبه نکرده از این عالم بره ....یه فرصت دوباره برای تولد در عشق ...
یاد اون شعرهایی افتادم که چند سال پیش برا اربابمون اباالفضل گفته بودم :
مرا از کوچکی احساس دادند
مرا عادت به بوی یاس دادند
کلید دردهایم را از اول
به دست حضرت عباس دادند
************
نگاهم را پر از الماس کردند
دلم را کشتزار یاس کردند
همه عالم به لیلایی اسیرند
مرا مجنون یک عباس کردند 
************
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین علیه السلام اکشف کربنا بحق اخیک الحسین علیه السلام



مهدی صفی یاری ::: چهارشنبه 86/7/25::: ساعت 12:14 صبح نظرات دیگران: نظر