به بهانه غدیر
.......
با آیه های نور که همدم نمی شدیم
در بارگاه وصل که محرم نمی شدیم
باید نماز شکر بخوانیم روز و شب
عشق علی نبود که آدم نمی شدیم...
هر وقت دلم برایت تنگ می شود
می روم مقابل پنجره ای می ایستم
که سالها قبل
به سمت تو باز می شد
...
چند دقیقه است
که خیره شده ام به درختی
که یک گنجشک
روی آن نشسته و
دارد حافظ می خواند
...
بعد از رفتن تو
همه شاعر شده اند
واقعا تعجب می کنم
وقتی حرفی برای گفتن ندارم چقدر می آیید تو وبلاگم ...
وقتی هم که چیزی نوشتم که دوست دارم بخونین نمی آیین...این چه وضعیه بچه ها؟؟؟؟؟؟
من الان نوشتنم نمی آد چیکار کنم آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پی نوشت:
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود...
وقتی که بچه ام به سرم جیغ می کشد
مردم کرمانشاه چه روزهای آسمونیی دارید...جای همه مون رو خالی کنید
به بهانه دلتنگی مان....
ای باد صبا ز مصرِ دلتنگی ها
پیراهن یوسف مرا باز آور...
از روز ازل نرفته از یادم من با عشق تو از بهشت افتادم من از گنبدتان نمی شود دل بکنم یک کفتر شکل آدمی زادم من
امروز هم مثل دیروز
یک گوشه نشسته ام
دارم به این فکر می کنم
که به تو فکر نکنم
تمام فکر من شده است همین
راستش را بخواهی
هیچ کس نمی تواند
جای خالی تو را برای من پر کند
فرقی نمی کند
چه به تو فکر کنم
چه به این فکر کنم که به تو فکر نکنم....
پیشانی سبز باغ قرمز شده است
از شدت درد و داغ قرمز شده است
تقصیر کسی نیست که دیر آمده ای
این شهر پر از چراغ قرمز شده است ...
دنیا
درست
عین یک بستنی
دل نبستنی است
تا می خواهی عاشقش شوی
آب شده است
وقتی خدا دوستت دارد
نمی شود از او فرار کرد
هر جا باشی
تو را گیر می آورد
و محکم بغلت می گیرد
لا یکمن الفرار من حکومتک آنقدرها هم ترسناک نیست
حکومت خدا
حکومت مهربان بر نامهربان هاست
....
........
خدایا ممنون که اینقد خوبی
اسم امام حسن مجتبی (ع) رو که می برن ...دیگه برام اهمیتی نداره حرف از میلادشونه یا شهادتشون...
راستی چقدر سخته آدم تو خونه شم غریب باشه....
من مطمئنم مادرش حضرت زهرا (س) از ما گلایه می کنه که چرا حسن ام (ع) هنوز هم که هنوزه غریبه....
شما شب ولادتش چه حالی دارین؟ می تونین لبخند بزنین؟
راستی کاش شب ولادتش یه شمع کنار قبر خاکی اش روشن می کردن...
آقا...پس کی می خواین بیایین؟؟؟؟؟
فقد طال الصدی...