• وبلاگ : پري براي پريدن
  • يادداشت : يك غزل براي فاطميه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    مادر مپنداري من از تو دور بودم آنروز در صلب حسينت نور بودم

    آواي مهدي مهدي ات آمد به گوشم برخواست در صلب حسين از دل خروشم

    نفرين بر آن قوم خدا نشناس كردم درد تو را در قلب خود احساس كردم

    اي كاش بودم تا علي را يار بودم يا جاي تو من بين در و ديوار بودم

    كي ميشود بردارم از جانت محن را از خاك بيرون آورم باز آن دو تن را

    در حلقه ي زنجيرشان محكم ببندم فرياد يا اماه رسد از بند بندم

    دريا كنم از خون دل چشم ترم را پرسم چرا كشتيد آخر مادرم را

    مادر به اشك چشم دوستانم داد تو را زين بيدادگر ها ميستانم

    التماس دعا -- يا زهرا(س)