ها ايا قراره شما تعيين کنيد که چه مجلسي در حد امام حسين و اهل بيت است ايا شما تعيين ميکنيد که چه ظاهري وپوششي در حد امام حسين واهل بيت است ايا کسي که ظاهر خوبي به نظر من وشما نداره نمي تونه نوکر رو سياه امام حسين باشه هنر امام حسين اين نيست که خوباي مثل شمارو تو روضه ش بياره هنرش اينه رو سياه هاي مثل منو به هيئت مياره واسه پاک شدن واسه شناخت خدا واسه شناخت امام زمان

من مخالفتو دوست دارم چون باعث پيشرفت هيئت ميشه ولي از کسي که بخواد هيئت رو تخريب کنه کوبنده جوابش رو ميدم ولو با بي ادبي من بازي با کلماتو بلد نيسم که خودم رو پشت کلمات مظلومانه ولي توهين اميز و تحقير کننده مخفي کنم که اين بزرگ گوار به خوبي اين کار رو انجام داده

چرا از صداهاي زيبايي مداح هايي هيئت حاج حامد و کربلاي مهدي چيزي نگفتي چرا چرا نگفتي چرا نکات مثب ت هيئت و ديدي نگفتي چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا؟

نزدي چرا از نظم هيئت حرف نزدي چرا از اين که اون هيئت بدون هيچ

بچه ها خودشون با پول خودشون پشتوانه ي مالي

پارچه سياه ميخرن پذيرايي هر هفته مراسم و خود بچه هيئت از جيب خودشون ميدن چرا اينارو نگفتي چرا نگفتي تو اين هيئت يه بچه هيئتي اهل تسنن دارن چرا نگفتي چرا نگفتي از فضايي معنويي هيئت چرا چرا از زجه زدن بچه ها تو روضه نگفتي ها

من از شماها ميپرسم مراسم ما ب غير از هروله چيز ديگه نداشت ها؟

اقاي صفي ياري که براتون سوال پيش امده؟ چرا از کل مراسم حرف

نزديد چرا از روضه عالي مداح جوان هيت حرف نزدي چرا از نظم هيئت حرف نزدي

سلام گرچه ماحدي نداريم درباده ي نوکراي امام حسين ع نظر بديم امانوکربزرگواري که بااسم سيدجوادنظرگذاشتي تخوي بهتره که تحمل شنيدن صداي مخالف داشته باشي وباتعصب جواب نده برادر(شماحرف حق بشنوولوازمنافق).درسته تووادي دل وعشقبازي دست ماهاروبازگذاشتن امااگه بزرگان گفتن چيزي محل اشکاله نبايدپافشاري کنيم که اون چه من ميگم درسته.

اقا يوسف من توهين نکردم بهت ولي به شمام حرف نزدم فقط گفتم قضاوت نکن که اشتباهه گه حق با اين ور بود چي يعني به نظر شما و همين جور که از متن برداشت شد هر کي اقاي سلحشور يا ميثم مطيعي رو گوش نده و از رهبري نخونه مخالف ولايت فقيه هستش ايشالله اقا حکم جهاد برا سوريه بده تا به قول اقا ... مداح هيات جون و سر بديم تا معلوم بشه کيا با ولايت فقيه هستن.

سلام

اي داد بيداد شما چرا مقلته ميکني برادر اين بابا نگفت که سگ و بغل کني بگيري باهاش بخوابي گفت ويژگي سگ .

متاسفم براي اينجور تند روي ها که به ام نوکري براي امام حسين صورت مي گيره.من اينجور آدم ها رو زياد ديدم اصلاحرف تو کله شون نمي ره .کاش کمي از نجاست هاي سگ رو از ديدگاه دين و ائمه مي گفتن . آيا فقط علي (ع) سگ رو تعريف کرده؟ آيا سگ با همه نکات مثبت نجس العين نيست؟ آيا اگه دست خيس مون به سگ بخوره نجس مي تونيم نماز بخونيم؟ اينجور که دوستان مي نويسند ما بايد آرزو کنيم کاش ما سگ زاده مي شديم نه سلمان و ابوذر و مقداد. سگ و خوکى که در خشکى زندگى مى‏کنند حتّى‏ مو و استخوان و پنجه و ناخن و رطوبتهاى آنها نجس است (رساله امام خميني (ره)، همين بچه هاي هيئتي با يه مداح مطرح شون اينجوري حرف مي زنن واي به حال بقيه .غصه ام گرفت حاج مهدي

حضرت علي ميفرمايند:

سگ 10 صفت دارد که شايسته است هر مؤمن واقعي داشته باشد تا به کمال برسد. ده تا رو قبلا گفتم...اين ادرسش

نشان از بي نشانها، چاپ هجدهم، ج اول، ص 310کتاب در ثمين و ماء مَعين چاپ دوم صفحه 457 ـ تاليف آيت الله سيد مجتبي حسيني مير صادقي زنجاني و کتاب لئالي الاخبار ج 5 – ص 387- 388تحرير المواعظ العددية، ص: 5

www.ahle-beyt.ir/forum/archive/index.php/t-3818.html
شماهم به ادرس زير برو...

اميرالمؤمنين (عليه السـلام) مي فرمايند: خوشا به حال کسي که زندگيش مثل زندگي سگ باشد!!! در سگ ده خصلت پسنديده است که مؤمن به داشتن آن سزاوارتر است.


نخست : آن که سگ در ميان مردمان ، قدر و قيمتي ندارد که اين حال «مساکين» است.
دوم اين که سگ مال و مِلکي ندارد که اين صفت «مجردين» است.
سوم اين که خانه و لانه اي مشخص و معيني ندارد و هر جا که رود همان جا را خوابگاه خود سازد و همه زمين بساط اوست که اين از نشانه هاي «متوکلين» است.
چهارم اين که اغلب اوقات گرسنه است و اين عادت «صالحين» است.
پنجم اين که اگر صد ضربه تازيانه از صاحب خودش بخورد، در خانه او را رها نمي کند و اين صفت «مريدين» است.
ششم اين که شبها به جز اندکي نمي آرامد و اين از صفت هاي «محبين» و دوستداران است.
هفتم اين که رانده مي شود و ستم مي بيند ولي اگر او را بخوانند بدون دلگيري بر مي گردد و اين از علامت هاي «خاشعين» و فروتنان است.
هشتم اين که به هر خوراک که صاحبش به او مي دهد و راضي است و اين حال «قانعين» است.
نهم اين که بيش تر لب فروبسته و خاموش است و اين از علامت هاي «خائفين» است.
دهم اين که وقتي مي ميرد ارثي از او باقي نمي ماند و اين حال «زاهدين» است.