سلام عزيز....خيلي لطف كردي ..قدمت رو چشمام....نيگا كنين همه حرفهاتون درسته ...واقعا هم از روي صدق نيت فرمودين و من همه شو در بست قبول دارم ...اما باور كنين نبايد مكتب رو از افراد شناخت ...شايد افراد نتونن اوني باشن كه مكتب خواسته ...مشكل امثال من هستن ...نه مكتب....اسلام دين مهربونيه ...حد و حدودش هم براي پايدار موندن مهربوني تو جامعه است ...شلاق زدن و جاري كردن حدود فقط براي پيشگيري از تباهي و مبارزه با نا مهربوني هاست ...اون بنده خداها اشتبه گفتن ..اگه واقعا بنابود كسي دربان مجلس امام حسين باشه من و اون نيستيم ....دربان مجلس حسين (ع) خداست ..كسي رو كه ببينه يه ذره محبت به اين خاندان داره راه مي دن ...اشك تنها ملاك نيست ..ريش تنها ملاك نيست ...ريشه ملاكه .....ريشه اهل بيت دوستي .....اشك قشنگه اما بايد اوني كه داره حرف از مكتب ابا عبدالله مي زنه خودش رو صاحب مجلس ندونه...من اونقدر كيف مي كنم وقتي مي بينم جوونهايي با لباس و وضع متفاوت اومدن تو مجلس امام حسين ....تو دلم حسودي مي كنم ...مي گم خدايا شايد اگه من اون لباس ها تنم بود ..شايد اگه روزگار منو اون شكلي كرده بود ..بي خيال مجلس امام حسين مي شدم ...شايد اصلا اين مجالس برام معني نداشت....ولي اون اومده ...يعني تو حال خوشش هم بياد امام حسينه....حسودي اش هم مي كنم...شايد بگيد اين صفي ياري چه فيلميه ...ولي به امام حسين من حسودي شون مي كنم و غبطه مي خورم كه چقدر اثر پذيرن از امام.....اگرچه فقط اومدن و گريه ملاك نيست ....هدف آقا رو خيلي از ماها و شماها و اون جوونها فراموش كرديم ...براي چي خون و زن و بچه شو داد.......رو اين بايد فكر كنيم ........ممنونم بزرگوار از زحمتت ..متن ات واقعا تاثير گذاشت روم و حرف دل خودم بود...گرچه باور كنين من تو طلبه ها از همه لحاظ كمترين بوده و هستم ....يا زهرا