دوست عزيز
به نظر من اكثر ماها در زندگي دچار تعارض هستيم و تكليفمان را نميدانيم كه اينوري باشيم يا اونوري يادمه يه استاد معارف در دانشگاه داشتم كه حرف خيلي قشنگي ميزد كه بچه بيان تكليف خودمون را با خودمون روشن كنيم چرا كه يه وقتايي يه كارايي ميكنيم كه خيلي مسلمون واره و بعضي وقتا كارهايي ميكنيم كه مصداق كفر و الحاده و ... پس يا بياين مسلمون واقعي باشيم يا كافر محض به خدا حرفش هنوز تو گوشمه
دوست من
خيلي برام تلخه ولي مجبورم بگم كه شما هم متاسفانه از همون دسته بلاتكليفها هستيد از جهتي دم از اسلام و ... ميزنيد و عكس با محاسن خود را در وبلاگ قرار ميدهيد و از سويي ديگر كامنت هاي شما در وبلاگ فلان دختر مي بينيم و براي وي اشك تمساح مي ريزد كه بله چرا يكي اومده و دري وري بهش گفته و البته براي اينكه اين حضور خود را توجيه نمائيد متوسل به توجيه ميشويد كه بله من هدفم اين نيست كه بخواهم خودم را آدم خوبي جلوه بدهم و .... و در عين دلربايي خود را معصوم جلوه ميدهيد
دوست عزيز آخر چرا؟
بيا اون عكس رو بردار كه حداقل چهار تا آدم ديگه رو كه هنوز به محاسن خوشبين هستند و از بچه حزب اللهي هنوز ديد مثبتي دارند رو بدبين نكني. اگه دلت مي خواد كه با دخترا حرف بزني و دلشون رو به دست بياري چرا رو حرف نمي زني چرا رو عمل نمي كني چرا در سايه تزوير و ريا و سالوس و نيرنگ عمل ميكني
و كلام آخر اينكه
ترسم نرسي به كعبه اي اعرابي
اين ره كه تو مي روي به تركستان است
ياعلي