باید غزل پای دلِ تنگ تو باشم
افسرده ترین شاعر آهنگ تو باشم
تقصیر خودم نیست که اینقدر... (سه نقطه)
شاید که خدا خواسته دلتنگ تو باشم
وُضِعَت الراحةُ فی الجنة والناس یَطلبونها فی الدنیا ، فلم یجدونَها ….
آسایش و راحتی در بهشت قرار داده شده است و مردم آن را در دنیا می خواهند، پس پیدایش نمی کنند …
حدیث نبوی
امشب دل من ببین چه جوری شده است!
با آمدنت چه شرّ و شوری شده است
در شهر همه از غم تو سوخته اند
انگار چهار شنبه سوری شده است
از اولش هم
دلم می خواست یک جور دیگری باشم...
فکرش را هم نمی کردم
دنیا اینقدر ناجور باشد
...
هنوز هم...
آنقدر معایب دارم
که حتی
محاسن هم نتواند موجه ام کند
من بودم و چشم بندی چشمانت
در حیرت چون و چندی چشمانت
امروز اگر قطع نخاعی شده ام
افتاده ام از بلندی چشمانت ...
امروز
چشم هایم را می بندم
تا روز مبادا
...
دنیا
آنقدر ها هم که می گویند
دیدنی نیست
وقتی تو نیستی
کوفی شده اید ، سوت و کف دین شما
تهمت زدن به عشق آیین شما
پای علم حسین هم می رقصید؟
ای فتنه گران سبز نفرین به شما...
در سوگ چشمهای تو دریا عزا گرفت
آیینه های کوچه ی بالا عزا گرفت
وقتی محرم است فقط گریه جایز است
امشب به احترام تو یلدا عزا گرفت ...
دارد دوباره حال و هوا فرق می کند
حتی عبور ثانیه ها فرق می کند
این روزها که بغض - دلم را گرفته است
با روزهای قبل چرا فرق می کند؟
این پرچم سیاه ...همین بیرق و علم
حاکی است با همیشه فضا فرق می کند
دارند بچه ها کتیبه به دیوار می زنند
حتی سروده شعرا فرق می کند
یک راست می روم سر اصل مصیبت ام
آقای من عزای شما فرق می کند
هر چند کعبه کعبه و بیت الهی است
اما هوای کرببلا فرق می کند
آقا نگیر خرده اگر شور می زنند
عشق تو با همه به خدا فرق می کند
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»
آقا ببخش حال خودم هم عوض شده
این است جای قافیه ها فرق می کند
تا گفت : «یا اُخَیَّ » دلش بی قرار شد
سوز صدا و سوز صدا فرق می کند
بانو نشسته بود و سری روی نیزه بود
اینجا ....غروب با همه جا فرق می کند
وقتی محرم داره می آد...
حرفی برای گفتن نیست...
شاید سیاه محرم رنگ های دیگه رو با خودش ببره...
خدایا ما رو یه جوری بغل دست سینه زنا و گریه کنای محرم جا بده...
جای دوری نمی ره