آه ای پنجره هایی که به ساحل وصلید.....
حرف ها داشتم و موج به دریا بردش
تا دست دلم رهاست باید بروم
تا روی سرم خداست باید بروم
شیطان ...به خواستگاری ام آمده است
تا سفره ی مان جداست باید بروم
شمیم عطر گل یاس کی می آیی پس؟
هوای تازه احساس کی می آیی پس؟
کنار این در و همسایه آبرویم رفت
تو را به حضرت عباس کی می آیی پس؟
اصلا شک نکن
اگر چشمهایت
ادعای پیغمبری کنند
من
همین امروز
به خدای چشمهایت
رستگار می شوم
توی هواپیما که نشستم ، اومد و نشست پیش ام .
سلام که نکرد ولی من که با این چیزها از رو نمی رم...سلامش کردم و سر حرف رو باهاش باز کردم.
جوون بود...از خودم شاید دو سه سالی کوچیک تر...شاید 27...28 ساله...
سر و وضعش هم مثل خیلی از جوون های امروزی بود ...وقتی فهمیدم کجاییه ، سر حرف رو باز کردم و گفتم هیئت فلان می ری ...فلان مداح رو میشناسی ؟ از دوستامه ....
یه جوری با بی تفاوتی گفت : نه ...هیئت نمی رم اصلا ...
خوب چرا؟ با مسخره گفت:آخه اصلا این چیزها برام یه جورایی دروغه ...یه جورهایی مسخره است....یه جورایی ....
حرف که زد تازه دیدم چقدر فاصله بین ما و بعضی جوونهای دور و برمون هست ....
به نظرش قرآن یه دستنوشته قاطی پاتی بود.. امام حسین مدیریت بلد نبوده وگرنه کشته نمی شده ....علی مدیریت بلد نبوده وگرنه خونه نشین نمی شده ....امام حسین با یزید بخاطر یه زن جنگیدن ، تشنگی و شهادت امام حسین اونجورها هم نیست که هزار سال گریه بخواد ...مشروب خوردن هیچ ایرادی نداره وقتی آزارت به کسی نرسه و ..و .. و ... و خیلی چیزهایی که نگفتن اش بهتر از گفتنش تو این وبلاگه ....آدم می تونه چیکار کنه ؟ادامه مطلب...
کم کم دارم
نگران خودم می شوم
تو
سالهاست
دیر کرده ای
اگر از خدا یک چیز بخواهی ...جا دارد همین دعا رو زمزمه کنیم:
خدایا ما را به حلالت راضی نگه دار که به حرام ات طمع نکنیم....
آنروز که بابای شما نان می داد
بابای من جان می داد
من از کلاس اول
با این درس
مشکل دارم
این شعر را تقدیم می کنم به تمام کسانی که درد دین دارند و عربی هم خوب بلد نیستند :
سلام اخوی های شریف
ببخشید این وقت شب مزاحم می شوم
بخوابید
خوش باشید
من عذر می خواهم که باعث رنجش خاطر عربی تان می شوم
قرآن هم که بسوزد
چیزی از ابهت شکم شما کم نمی شود
نفت بنوشید
لامذهب خوب مست می کند
شش دانگ آدم
مرحبا مرحبا می شود
از شما چه پنهان
هر روز دارم
صفحات گوگل و یاهو را سرچ می کنم
مطمئن هستم
همین روزها
عکس شراب خواری تان با اوباما
روی دستکتاپ کافی نت های عربی ثبت خواهد شد
البته رقص با شمشیرتان هم خوب است ...
این غربی ها فقط از شمشیر تیز شما می ترسند
الکی اسم ما را می آورند
راستش
زیاد سخت نگیرید
شما عربی تان از ما بهتر است
حتما یقین دارید
وقتی خدا می گوید خودم قرآن را حفظ می کنم
لازم نیست شما
جم بخورید
...بخوابید
کولر های اسرائیلی خوب خنک تان بکند...
راستی
خانه خدا را چند اجاره داده اید
به خاخام ها؟
این روزها ، یه جورایی دلتنگم و یه جورهایی دارم از دست بی تقوایی بعضی از من بی تقوا تر ها اذیت می شم.
دلم می خواد برام دعا کنید ، گرچه نه خودم بد کسی رو از خدا خواستم و نه از شما میخوام بخواین.
قرآن رو که باز کردم این آیه اومد:
وَإِن یَمْسَسْکَ اللَّـهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِن یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ? وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
"اگر خداوند بخواهد زیانی به تو برساند کسی جز خود او نمی تواند مانع شود و اگر بخواهد خیری رابه تو برساند، هر کاری را می تواندانجام بدهد."
آدم گاهی تو دلش پر می شه از اطمینان به خدا .گرچه اصلا ارزشی برام نداره که تو این امتحان نتیجه چی می شه ، ولی حس می کنم گاهی اینطور چیزهایی لازمه که آدم کاملا محیط اطرافش رو بشناسه و یادش نره که تنها ملجا و تنها معبری که می تونه برای ارامش روحی اش متصور بشه ، سمت خداست.
دلم قرص شد:
گر نگه دار من آن است که من می دانم ....شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد
راستی ، اگه بنا بود خدا تکیه گاه آدم نباشه چقدر بد می شد.